آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 519/ 361
نمايش فراداده

غزل 483


  • سحرگه ره روي در سرزميني که اي صوفي شراب آن گه شود صاف خدا زان خرقه بيزار است صد بار مروت گر چه نامي بي‌نشان است ثوابت باشد اي داراي خرمن نمي‌بينم نشاط عيش3) در کس326 درون‌ها تيره شد باشد که از غيب گر انگشت سليماني نباشد اگر چه رسم خوبان تندخوييست ره ميخانه بنما تا بپرسم مال خويش را از پيش بيني

  • همي‌گفت اين معما با قريني که در شيشه برآرد2) اربعيني324 که صد بت باشدش در آستيني نيازي عرضه کن بر نازنيني اگر رحمي کني بر خوشه چيني325 نه درمان دلي نه درد ديني327 چراغي برکند خلوت نشيني چه خاصيت دهد نقش نگيني چه باشد گر بسازد با غميني مال خويش را از پيش بيني مال خويش را از پيش بيني

1) چنين است در خ ، س: بارگاه شاه ساير نسخ: بارگاه دوست،

2) چنين است در اکثر نسخ، بعضي ديگر: بماند،

3)خ ر ي: نشاط و عيش با واو عاطفه)،


  • نه حافظ را حضور درس خلوت328 نه دانشمند را علم اليقيني

  • نه دانشمند را علم اليقيني نه دانشمند را علم اليقيني