آئ‍ی‍ن‍ه‌ ج‍ام‌ ‌

ش‍م‍س‌ ال‍دی‍ن ‌م‍ح‍م‍د حافظ، مرتضی مطهری

نسخه متنی -صفحه : 519/ 363
نمايش فراداده


  • باد صبحي به هوايت ز گلستان برخاست3) شيشه بازي سرشکم نگري از چپ و راست گر بر اين منظر بينش نفسي بنشيني

  • که تو خوشتر ز گل و تازه‌تر از نسريني گر بر اين منظر بينش نفسي بنشيني گر بر اين منظر بينش نفسي بنشيني

1) چنين است در اغلب نسخ بدون واو عاطفه ، ق رو سودي : درس و خلوت با واو عطف)،

2) چنين است باثبات فعل در جميع نسخ خطي که نزد اينجانب موجود است از قديم و جديد بدون استثناء بعضي نسخ چاپي: ننشيني بانون)، و آن تحريف است ضاهراً ، و مقصود شعر واضح است يعني اگر خواهي که فتنه که در جهان از بر خاستن خود بر پاکرده بنشيند بايد لحظه بر لب آبي بهوس بنشيني ورنه يعني اگر برخيزي هر فتنه که بيني همه از خود بيني، و اين مضموني است بسيار شايع نزد شعرا، سعدي گويد:

  • بنشين يک نفس اي فتنه که برخاست قيامت فتنه نادر بنشيند چو تو در حال قيامي

  • فتنه نادر بنشيند چو تو در حال قيامي فتنه نادر بنشيند چو تو در حال قيامي

و نيز گويد : اي آتش خرمن عزيزان بنشين که هزار فتنه برخاست ، -

3) چنين است در خ ق س بعضي نسخ بجاي اين مصراع : حيفم آيد که خرامي بتماشاي چمن،