س‍وگ‍ن‍ام‍ه‌ ام‍ام‌ ع‍ل‍ی‌ (ع‍ل‍ی‍ه‌ال‍س‍لام)‌

عباس عزیزی

نسخه متنی -صفحه : 185/ 145
نمايش فراداده

17 پسر جانم در زندگانى و نيز در عبادت خود راه اعتدال و ميانه روى را پيش گير، 18 و در عبادت به كارى كه مداوم و مورد توان توست بپرداز، 19 و پيوسته خاموش باش تا سالم بمانى ، و كردار نيكى براى خودت پيش فرست تا غنيمت برى ، 20 و نيكى را يادگير تا آگاهى يابى ، 21 و در هر حال ياد خدا باش ، 22 با خردسالان خانواده ات مهربان باش ، 23 و بزرگسالانش را احترام بگذار، 24 و طعامى را مخور تا اين كه پيش از خوردن چيزى از آن را صدقه دهى .

25 پيوسته به روزه دارى بپرداز كه آن زكات بدن و سپر روزه دار (از آتش دوزخ ) است ، 26 و با نفس خود جهاد كن ، 27 و از هم نشين خود در حذر باش ، 28 و از دشمنت دورى گزين ، 29 و بر تو باد به مجالسى كه در آنها ياد خدا مى شود، و فراوان دعا كن .

30 پسر جانم راستى كه چيزى از خيرخواهى و نصيحت را از تو فرو گذار ننمودم ، و اينك زمان جدايى من و تو فرا رسيده است . تو را به برادرت محمد(ابن حنفيه ) سفارش به خير مى كنم كه او برادر و فرزند پدر تو است ، و از ميزان دوستى من نسبت به او، باخبرى .

31 و اما برادرت حسين كه او فرزند مادر توست (و نيازى به سفارش ‍ ندارد)، و بيش از اين در اين باره سفارش نمى كنم ، خداوند كفيل من بر شماست ، و از او مى خواهم كه شما را به صلاح آورد، و شر جفاكاران سركش را از شما باز دارد، و صبر را پيشه سازيد تا خداوند خودش زمام امر را به دست گيرد (حكومت را به دست اهلش بسپارد) و هيچ حركت و نيرويى نيست جز به خداى برتر و بزرگ ).(414)

353 - آخرين سفارشات على (ع )

پس از آن كه ابن ملجم مرادى لعنه الله بر آن حضرت ضربت زد، امام (ع ) در آن هنگام چنين وصيت فرمود: وصيت من به شما آن است كه براى خدا شريك نگيريد، و سنت محمد(ص ) را تباه نسازيد، اين دو ستون را بر پا داشته و اين دو چراغ فروزان را روشن نگاه داريد كه در آن صورت هيچ نكوهشى بر شما نخواهد بود.

من ديروز يار شما بودم و امروز مايه عبرت شما گشته ام و فردا از شما جدا خواهم شد، اگر زنده ماندم خود ولى دم خود هستم ، و اگر بميرم ، مرگ وعده گاه من است ، و اگر ببخشم اين گذشت مايه تقرب من به خدا و حسنه اى براى شماست ، پس گذشت كنيد آيا نمى خواهيد كه خدا هم شما را بيامرزد؟ به خدا سوگند، پيكى از مرگ سراغم نيايد كه ناخوشايندش ‍ بدارم ، و سفيرى از مرگ از راه نرسد كه ناپسندش دارم ، و داستان من داستان كسى است كه شبانگاه در جستجوى آب بوده و بدان دست يافته و در طلب چيزى بوده و اينك به خواسته خود رسيده است ؛ و پاداش هايى كه نزد خداست براى نيكان بسى بهتر است .(415)

354 - وصيت على (ع ) بر عباس (ع )

بعضى نقل كردند كه حضرت على بن ابى طالب (ع ) در شب 21 ماه رمضان (شب شهادت آن بزرگوار) ابوالفضل العباس (ع ) را در بغل گرفت و به سينه چسباند و فرمود: پسرم در روز قيامت چشمم به وسيله تو روشن مى گردد. آن گاه افزود: *((*ولدى اذا كان يوم عاشورا و دخلت المشرعة اياك ان تشرب الماء و اخوك الحسين عطشانا؛(416) پسرم هنگامى كه روز عاشورا فرا رسيد و بر شريعه آب وارد شدى مبادا آب بياشامى در حالى كه برادرت تشنه باشد*))*، آرى آن معدن وفا مشك را پر از آب كرد ولى خود آب نياشاميد و خطاب به خويش گفت :

*((*اى نفس بعد از حسين ، زندگى تو ارزشى ندارد، و تو نبايد بعد از او باقى بمانى ، حسين لب تشنه است و در خطر مرگ قرار دارد و آن گاه تو مى خواهى آب گوارا و خنك بياشامى ؟! به خدا سوگند دين من اجازه چنين كارى را نمى دهد.*))*(417) و به نقل بعضى فرمود: *((*و الله اذوق الماء و سيدى الحسينى عطشانا؛ يعنى به خدا قسم لب به آب نمى زنم در