1001 داستان از زندگانی امام علی (علیه السلام)

محمدرضا رمزی اوحدی

نسخه متنی -صفحه : 367/ 113
نمايش فراداده

آرزومند مغفرت نجات بخش او است در روزى كه انسان از فرزند خود غافل و در انديشه سرانجام خويش مى باشد از او كمك مى طلبيم و در خواست مى كنيم كه ما را ارشاد نمود و ره راه راست و رهنمون و به او ايمان مى آوريم و بر او توكل مى كنيم ، شهادت به خداوندى او مى دهم شهادتى خالصانه و از روى يقين و با علم و ايمان او را يكتا مى دانم و چون بنده اى كه قلبا اقرار مى كند او را مى ستايم .

او در ملك خويش شريك و همتايى ندارد و در آفريدن مخلوقات او را يار و ياورى نيست ، او برتر از اين است كه دارى مشاور و وزير و ياور و معين و يارى كننده و هم نظير باشد. او مى داند ولى پرده پوشى مى كند و مى بيند و از همه چيز آگاه است و مالك و غالب بر همه چيز مى باشد، او معصيت مى شود ولى در مى گذرد و هنگام حكم به عدالت حكم مى راند، در گذشته و آينده كسى به ماند او نبوده و قبل از همه موجودات و بعد از همه آنها باقى خواهد بود پروردگارى است كه در عزت خويش يكتا و باقوت خويش قوى و با برترى خويش در نهايت پاكى و با بلند مرتبگى خود در نهايت كبريائى بسر مى برد. هيچ چشمى او را نمى بيند و هيچ ديده اى او را نمى يابد، او قوى و بلند مرتبه ، بينا و شنونده ، مهربان و بخشنده مى باشد...(377)

318- كوثر چيست ؟

وقتى كه سوره كوثر به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نازل شد، على بن ابيطالب (عليه السلام ) به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عرض ‍ كرد: اى رسول خدا كوثر چيست ؟ حضرت فرمود: نهرى است كه خداوند به من كرامت نموده است ، عى (عليه السلام ) عرض كرد: اين نهر گرانقدر است ، پس آنرا براى ما توصيف كن اى رسول خدا.

حضرت فرمود: آرى اى عى ، كوثر نهى است كه از زير عرش ‍ خدا- عزوجل -جارى است ، آبش از شير سفيدتر، و از عسل شيرين تر، و از كره نرم تر است ، سنگريزه هايش زبر جد و ياقوت و مرجان ، گياهش ‍ زعفران ، خاكش مشك خوشبو، و پايه هايش به زير عرش خداوند استوار است .

پس رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم دست به پهلوى اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) زد و فرمود: على !

اين نهر از آن من و تو و دوستان تو پس از من خواهد بود.(378)

319- مرز بين مؤ من و منافق

عمران بن حصين مى گويد: روزى من و عمر و بن خطاب در حضور رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نشسته بوديم و على (عليه السلام ) نيز كنار آن حضرت نشسته بود، كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم اين آيه را خواند: امن يجيب المضطر... وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آيه را تا آخر خواند ناگهان على (عليه السلام ) مانند گنجشك به خود لرزيد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به او فرمود: چه شد، نگران شدى ، على (عليه السلام ) عرض كرد: چرا نگران نباشم و حال آنكه خداوند در اين آيه مى فرمايد: كه ما را خليفه هاى زمين قرار خواهد داد! پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به على (عليه السلام ) فرمود: ناراحت و نگران مباش كه بخدا سوگند تو را دوست ندارد جز مؤ من و دشمن ندارد مگر منافق (379)

320- حلال زادگى

روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به على بن ابيطالب (عليه السلام ) فرمود: آيا به تو بشارت ندهم ، آيا تو را مژده ندهم ؟ على (عليه السلام ) عرض كرد: چرا يا رسول الله . حضرت فرمود: اى على ! من و تو از يك سرشت آفريده شديم و مقدارى از آن سرشت زياد آمد و شيعيان ما از آن آفريده شدند، پس چون روز قيامت شود همه مردم به نام مادرانشان خوانده شوند جز شيعيان تو كه به نام پدرانشان خوانده مى شوند آنهم به جهت آن است كه ولادتشان پاك است (يعنى نسبت آنان به پدران خود حتمى و صحيح است )(380)

321- همراهان على (ع )

روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به على (عليه السلام ) فرمود: اى على حال تو چگونه است ، آنگاه