تا مردم گفتارش را درك كنند و نيز درخواست كرد هارون را كه برادرش بود وزير و ياورش قرار دهى و به وسيله او نيرويش را زياد كنى و در كارهايش شريك سازى . خداوندا من محمد پيامبر و برگزيده توام سينه مرا گشاده كن و كارها را بر من آسان ساز و از خاندانم على (عليه السلام ) را وزير من گردان تا بوسيله او پشتم محكم گردد. ابوذر گفت : هنوز دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم پايان نيافته بود كه جبرئيل نازل شد و به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم گفت : بخوان ، پيامبر گفت چه بخوانم : گفت بخوان انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤ تون الزكاة و هم راكعون (113)
روزى شيبه و عباس هر كدام بر ديگرى افتخار مى كردند و در اين باره مشغول سخن بودند كه على (عليه السلام ) از كنار آنان گذشت و پرسيد: به چه چيزى افتخار مى كنيد؟ عباس گفت : امتيازى به من داده شده كه احدى ندارد و آن مسئله آب دادن به حجاج خدا است شيبه گفت : من تعمير كننده مسجدالحرام و كليد دار كعبه هستم . على (عليه السلام ) گفت : با اينكه از شما حيا مى كنم بايد بگويم كه من داراى افتخارى هستم كه شما نداريد. آنها پرسيدند كدام افتخار؟ حضرت فرمود: من با شمشير جهاد كردم تا شما ايمان به خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آورديد عباس خشمگين شد و برخاست و به سراغ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آمد و گفت : آيا نمى بينى على چگونه با من سخن مى گويد:؟ پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود على (عليه السلام ) را صدا كنيد. على (عليه السلام ) هنگامى كه به خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آمد پيامبر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: چرا اينگونه با عمويت عباس سخن گفتى ؟ على (عليه السلام ) عرض كرد: اى رسول خدا اگر من او را ناراحت ساختم بيان حقيقتى بوده كه در برابر گفتار حق هر كس مى خواهد ناراحت شود و هر كس مى خواهد خشنود گردد.(114)
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به على (عليه السلام ) فرمود: سنگدل ترين افراد اقوام نخستين كه بود؟ على (عليه السلام ) در پاسخ عرض كرد: آن كسى كه ناقه قوم ثمود را به هلاكت رساند پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: راست گفتى . اينك بگو شقى ترين افراد اقوام اخير چه كسى است ؟ على (عليه السلام ) گفت : نمى دانم اى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم حضرت فرمود: كسى كه شمشير را بر اين نقطه از سر تو وارد مى كند (و اشاره به قسمت بالاى پيشانى آن حضرت كرد).(115)
از جانب خداوند به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم امر شد كه تمام درهايى كه از خانه مسلمين به مسجد منتهى مى شود مسدود كند جز در خانه على (عليه السلام ) لذا پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم دستور داد تمام در خانه هايى كه به داخل مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم گشوده مى شد به جز خانه على (عليه السلام ) بسته شود اين امر براى بعضى از مسلمانان گران آمد تا آنجا كه حمزه عموى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از اين كار گله كرد كه چگونه در خانه عمويت و ابوبكر و عمر و عباس (عموى ديگر پيامبر) را بستى اما در خانه پسر عمويت را بازگذاردى ؟ لذا پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم وقتى ديد اين امر آنها گران آمده است همه مردم را به مسجد دعوت فرمود و خطبه بى نظيرى در تمجيد توحيد خداوند ايراد كرد. سپس فرمود: اى مردم من شخصا درها را نبستم و نگشودم و شما را مسجد بيرون نكردم و على (عليه السلام ) را ساكن ننمودم بلكه وحى الهى و فرمان خداوند را اجرا نمودم .
على (عليه السلام ) فرمود: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم روزى فرمود: روز قيامت من در موقف شفاعت مى ايستم و آن قدر گنهكاران را شفاع كنم كه خداوند گويد: آيا راضى شدى اى محمد؟! من مى گويم راضى شدم ، سپس على (عليه السلام ) فرمود: اميد بخش ترين آيات قرآن اين آيه است و لسوف يعطيك ربك فترضى (117)