پذيرفتند و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم محبت زياد به آنها كرد و حتى مالك بن عوف رئيس و بزرگ آنها اسلام را پذيرفت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اموال و اسيران را به او برگرداند و رياست مسلمانان قبيله اش را به او واگذار كرد.(156) به رتبت ساقى كوثر، به مردى فاتح خيبر به نسبت صهر پيغمبر، ولى والى والا(157)
در قسمتى از يك روايت مفصل آمده است : روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به مردم فرمود:
اى گروه مردم هر كس با اقرار به توحيد و كلمه لا اله الا الله مخلصانه بدون آنكه چيزى به آن مخلوط كند خدا را ملاقات نمايد اهل بهشت است امام على بن ابيطالب (عليه السلام ) بپا خاست و عرضه داشت پدر و مادرم فدايت چگونه اين كلمه را مخلصانه بگويد و چيزى به آن مخلوط نكند براى ما بيان كن تا حد آن را بشناسيم ؟ رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: آرى براى دنيا خواهى و حرص بر جمع آورى مال و خوشنود بودن به امور مادى و گناه و معصيت و بردگى و بندگى پول اين كله را نگويد و متاءسفانه مردمى چنين اند كه گفتارشان ، گفتار نيكان ولى كردارشان كردار ستمگران و تبهكاران است با زبان شهادت به توحيد مى دهند اما هر فسق و فجورى را مرتكب مى شوند پس هر كس خداى عزوجل را ديدار كند و در او اين خصلت ها نباشد و قولش لا اله الا الله است بهشت براى اوست و هر گاه دنيا را بگيرد و آخرت را ترك كند اهل دوزخ است .(158)
ابوسعيد خدرى مى گويد: روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نشسته بود و تنى چند از يارانش از جمله حضرت على بن ابيطالب (عليه السلام ) گرد او بودند. حضرت فرمود: هر كس لا اله الا الله گويد وارد بهشت مى شود پس دو تن از ياران آن حضرت گفتند ما مى گوييم لا اله الا الله . پيامبر فرمود: همانا لا اله الا الله از اين شخص (اشاره به حضرت على (عليه السلام )) و شيعيانش قبول مى شود باز آن دو تن تكرار كردند و گفتند: ما نيز مى گوييم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دست بر سر على (عليه السلام ) گذارد آنگاه به آن دو نفر گفت ، علامت پيروى از او اين است كه بيعت او را نشكنيد و در مسند و مقام او ننشينيد و سخنش را تكذيب نكنيد.
در عصر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مسلمانان براى سركوبى كفار حركت كردند، كافران بدون جنگ تسليم شدند و در نتيجه اراضى و اموالى از آنها كه در اصطلاح فيى گفته مى شد به دست مسلمين افتاد امام صادق (عليه السلام ) فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آن فيى را بين مسلمانان تقسيم كرد يك قطعه از آن سهم تقسيم شده براى حضرت على ع شد، آن حضرت در آن زمين چاهى حفر كرد تا به آب رسيد به حدى كه آب آن چاه به اندازه گردن شتر فوران مى كرد. امام على (عليه السلام ) آن چشمه را به نام عين ينبع (چشمه