و نيز مىفرمايد:
واسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمً إِنَّهُ قَرِيبٌ مُجِيبٌ؛
(استغفار و آمرزش خواهى، وسيله مستجاب شدن دعا است).
حرمت گناهان بدين سبب است كه به جسم و عقل و نظام اجتماعى زيان وارد مىسازد و اگر پافشارى برگناه صورت گيرد، زيان آن به مراتب بيشتر خواهد بود.
بنابراين، اگر شخصى گناهكار در مورد گناهان گذشته خود از خدا طلب آمرزش كند و از كردههاى خود پشيمان شود، از فساد و تباهى جامعه جلوگيرى كرده و آن را محو مىسازد و بدين سان مصلحت فرد و جامعه بر آن مترتب مىگردد.
اين سنت الهى ميان مردم است و كسى كه تاريخ دولتها و سبب سقوط و فروپاشى آنها را مورد بررسى قرار دهد، به خوبى برايش روشن است كه خداوند دولتهايى را كه بر ستم و فساد و تباهى پافشارى و تأكيد داشتند، در دنيا به وسيله ضعف و ناتوانى و پراكندگى مردم و تخريب و ويرانى، سرنگون ساخت.
قدرت و شوكت آنها از بين رفت و صفوف آنها دستخوش تفرقه و پراكندگى گشت و كسانى كه چشم طمع به آنها دوخته بودند، بر آنان مسلط گرديدند و طعم خوارى و ذلت را به آنها چشاندند.
1- كلمه «فارهين» كه به صورت اسم فاعل بيان شده، آن گونه كه در كتب لغت آمده، اعجاز معنوى است؛ زيرا
معناى فعل با تفاوت بابِ مربوط به آن، متفاوت مىشود؛ مثلاً فَرُهَ از باب كَرُمَ، يعنى مهارت و
هوشيارى و از باب فَرِحَ به معناى لهو و خوشگذرانى است و اين كلمه به صورت اسم فاعل بر هر دو معنا
دلالت دارد. 2- سفهاء؛ يعنى كسانى كه اموال خود را در راههاى غير صحيح اسراف مىكنند، يا به جهت فساد اخلاقى كه
دارند و يا در اثر نادانى و يا عدم مديريت. 3- منظور از كلمه «قياماً» اين است كه خداوند اين اموال را براى اين قرار داد كه شما زندگى و مصالح
دنيوى خويش را بر آن مبتنى سازيد. 4- هود(11) آيه 59. 5- فصلت(41) آيات 15 - 16. 6- هود(11) آيه 52.