بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
قال الله الحكيم :
( ما من دابة فى الارض الا على الله رزقها ) (هود آيه 6)
هيچ جنبنده اى در زمين نيست جز آنكه روزيش بر خداست .
پيامبر صلى الله عليه و آله :
الرزق يطلب العبد اشد طلبا من اجله (382)
روزى دنبال بنده است بيشتر از مرگ كه در جستجوى بنده است .
جنبنده اى نيست كه خداوند برايش تعيين رزق نكرده باشد، و هيچ نفسى نمى ميرد مگر آخرين لقمه كه براى او تقدير شده است را مى خورد. در طلب روزى حلال بايد رفت و از دير رسيدن نبايد بفكر طلب حرام افتاد و بهترين شيوه شكيبائى است .
هر كس روزى مخصوصى دارد يكى در تجارت يكى در رياست يكى در خوار و بار، با عدم قناعت و راضى نبودن به قسمت ، صفات رذيله طمع و حرص در انسان قوى مى شود و سبب مى گردد به گناهان ديگر هم روى آورد تا رزق زياد گردد و اين نيست مگر از عدم توكل بخدا.
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
حضرت موسى عليه السلام فقيرى را ديد كه از شدت تهيدستى ، برهنه روى ريگ بيابان خوابيده است .
چون نزديك آمد، او عرض كرد:
اى موسى ! دعا كن تا خداوند متعال معاش اندكى به من بدهد كه از بى تابى ، جانم به لب رسيده است .
موسى براى او دعا كرد و از آنجا (براى مناجات به كوه طور) رفت . چند روز بعد، موسى عليه السلام از همان مسير باز مى گشت ديد همان فقير را دستگير كرده اند و جمعيتى بسيار در گردن اجتماع نموده اند، پرسيد:
چه حادثه اى رخ داده است ؟
حاضران گفتند:
تا به حال پولى نداشته تازه گى مالى بدست آورده و شراب خورده و عربده و جنگجوئى نموده و شخصى را كشته است . اكنون او را دستگير كرده اند تا به عنوان قصاص ، اعدام كنند!
خداوند در قرآن مى فرمايد:
(اگر خدا رزق را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمين طغيان و ستم مى كنند) (383)
پس موسى عليه السلام به حكمت الهى اقرار كرد، و از جسارت و خواهش خود استغفار و توبه نمود(384)
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
عمر بن مسلم يكى از كسانى بود كه با امام صادق عليه السلام دوست بود و رفت و آمد داشت . پس از مدتى حضرت او را نديد، از على بن عبدالعزيز جوياى احوال دوستش شد.
او گفت : فدايت شوم ! او دست از كسب و كار كشيده و روى به زهد و عبادت آورده است .
فرمود: واى بر او! مگر نمى داند كسيكه دست از كار بكشد، دعايش مستجاب نخواهد شد.
در عصر پيامبر هنگاميكه كه آيه (هر كس متقى و خداترس شود خدا راه بيرون شدن (از گناهان و بلاء) بر او مى گشايد و از جائيكه گمان ندارد به او روزى عطاء كند(385)؛ گروهى از مسلمانان ، محل كسب و تجارت خود را رها نموده و به گوشه نشينى و عبادت پرداخته و مى گفتند:
خداوند خود روزى رسان است و نمى گذارد افراد ديندار درمانده شوند، ديگر چه نيازى به زحمت تحصيل معاش و كسب و كار داريم .
چون اين خبر به پيامبر رسيد، آنها را فرا خواند و از روى اعتراض فرمود:
چرا كار و كسب را ترك كرده ايد؟!
آنها گفتند: خداوند متكلف روزى ما شده است .
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: چنين نيست كه پنداشته ايد، هر كس توان كار و كوشش داشته باشد و انجام وظيفه نكند خداوند دعايش را مستجاب نفرمايد، شماها بايد دنبال كار برويد.(386)
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با همراهان در بيابان به شتربانى گذشتند، مقدارى شتر از او تقاضا كردند.
در پاسخ گفت :
آنچه در سينه شتران است اختصاص به صبحانه اهل قبيله دارد و آنچه در ظرف دوشيده ايم براى شامگاه آنان است .
پيامبر دعا كردند و فرمودند:
خدايا مال و فرزندان اين مرد را زياد كن ! از آنجا گذشتند و در راه با ساربان ديگرى برخوردند، از او درخواست شير كردند، ساربان شتران را دوشيد، و همه را در ميان ظرفهاى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ريخت و يك گوسفند نيز اضافه بر شير تقديم نمود و عرض كرد:
فعلا همين مقدار پيش من بود چنانچه اجازه دهيد بيش از اين تهيه و تقديم كنم .
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دست خويش را بلند كرده و گفتند:
خداوندا به اندازه كفايت رزق به اين ساربان عنايت كن .
همراهان عرض كردند:
يا رسول الله ! آنكه در خواست شما را رد كرد برايش دعائى كردى كه ما همه آن دعا را دوست داريم ، ولى براى كسيكه حاجت شما را برآورد از خداوند چيزى - رزق كفاف - خواستيد كه ما دوست نداريم !
فرمود: مقدار كمى كه كافى باشد در زندگى بهتر از ثروت زياد است كه انسان را بخود مشغول كند(387)
بعد اين دعا را كردند: (388)
خدايا به محمد به آل محمد به مقدار كفايت رزق لطف فرما.(389)