اخلاق سیاسی

ع‍ل‍ی‌ اص‍غ‍ر ال‍ه‍ام‍ی ‌ن‍ی‍ا؛ ت‍ه‍ی‍ه‌ک‍ن‍ن‍ده‌ پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده‌ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ اس‍لام‍ی‌ [س‍پ‍اه‌ پ‍اس‍داران‌ ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ی‌]

نسخه متنی -صفحه : 88/ 9
نمايش فراداده

2 ـ تهذيب نفس

نـظام تربيتى اسلام همه فضايل اخلاقى از جمله حفظ وحدت را درخود جاى داده و بشدّت ، مستقيم و غيرمستقيم از آن حمايت كرده است ، به اين صورت كه :

1/2 ـ وحدت را به عنوان يك ارزش اصولى مطرح كرده است

( وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِاللّه جَميعا وَ لاتَفَرَّقُوا...) (38)

همگى به ريسمان الهى چنگ زنيد و پراكنده نشويد.

( ... اَقيمُواالدّينَ وَ لاتَتَفَرَّقُوا فيهِ ...) (39)

دين را به پاى داريد و در آن تفرقه نيفكنيد.

2/2 ـ خـصـلتـهـاى وحـدت آفـريـن

را نـيـز آمـوخـتـه اسـت ؛ به اين معنا كه پيروان خويش را به فضايلى سفارش كرده كه مايه تقويت و سبب حفظ وحدت و يكپارچگى است ، مانند:

وجوب خمس ، زكات ، حجّ، جهاد، تولّى و تبرّى رعايت حقوق ، نماز جمعه و ... .

اسـتـحـبـاب نـمـاز جـمـاعـت ، سـلام دادن ، عـيـادت مـريـض ، تـشـيـيـع جـنـازه ، تعاون ، مهربانى ، ديدوبازديد، دستگيرى از محرومان و صدها مستحب ديگر.

ب ـ آسيب زدايى

در اين حوزه ، عوامل وحدت شكن و تفرقه افكن ، به شدّت قلع و قمع مى شود تا كمترين آسيبى به انسجام امّت اسلامى واردنشود. برخى از آن اقدامات بدين شرح است :

1 ـ سـركـوب تفرقه افكنان : وحدت شكنان به عنوان اخلالگر (ياغى ) شناخته شده ، مجازات مى شوند.

2 ـ بـسـيـارى از مـحـرّمـات اسـلامى بطور مستقيم در پديده شوم تفرقه افكنى دخالت دارند كه تـحـريـم آنـهـا كـمـك شـايـانـى بـه صـيـانـت از وحـدت جـامـعـه دارد مـانـنـد: سـرقـت ، قتل ، ضرب و شتم ، غيبت ، تهمت ، جاسوسى ، ظلم ، حق كشى و ... .

3 ـ آلودگـى بـه خـصـلتـهـاى زشـت درونـى از قـبـيل حسد، بغض و كينه ، تكبّر و مانند آن نيز، بـشـدت مـورد نـهـى و نـكـوهـش قـرار گـرفـتـه ، چرا كه آنها نيز به نوبه خود به اين بلاى خانمانسوز دامن مى زنند، چنان كه حضرت اميرمؤ منان صلوات اللّه عليه فرمود:

( اِنَّمـا اَنـْتـُمْ اِخـْوانٌ عـَلى ديـنـِاللّهِ مـا فـَرَّقَ بـَيـْنـَكـُمْ اِلاّخـُبـْثـُالسَّرائِرِ وَ سُوءُالضَّمائِرِ...) (40)

هـمـانـا شـمـا بـراساس دين خدا برادر هستيد و چيزى جز پليدى باطن و ضميرهاى بد، ميان شما تفرقه نيفكنده است .

صبر و استقامت

( صـبـر) در فـارسى ، مرادف شكيبايى ، خويشتن دارى ، دوام و ثبات است (41) و راغب اصـفـهانى آن را چنين شرح كرده است : ( صبر، واداشتن نفس است به آنچه كه مقتضاى دين و خرد است و نگهدارى آن است از آنچه كه شرع و عقل آن را نمى پسندند.) (42) مـفـهوم صبر، عام و فراگير است و در همه زواياى زندگى انسان ، جريان دارد و طبيعى است كه وادى سـيـاسـت را نـيـز در بر مى گيرد، ولى خواجه نصيرالدين طوسى (ره ) تعبير زيبايى در مورد صبر به كار برده كه بيش از آنكه صبر اخلاقى فردى را در نظر آورد، ( صبر سياسى ) را مورد عنايت قرار مى دهد. او مى نويسد:

( اَلصَّبْرُ اَرْبَعَةُ اَشْياءٍ؛ ثَباتٌ وَ كَفُّ وَ احْتِمالٌ وَ اِقْدامٌ) (43)

صـبـر از چـهـار عـنـصـر تـشـكـيـل يـافـتـه اسـت : پـايـدارى ، خـويـشـتـن دارى ، تحمل و اقدام .

كـه ايـن عـنـاصـر چـهـارگـانـه هـريـك بـه سـهـم خـود يـك مـسـؤ ول يا سياستمدار را يارى مى رساند و از تنگناهاى كار اجرايى و سياسى مى رهاند.