صـبـر از مـفـاهـيـم ارزشـمـنـد اخلاق اسلامى است كه كاربردى وسيع و سازنده دارد و بسان اهرم پـرقدرتى ، در جهت دهى تواناييهاى مسؤ ولان سياسى ، نقش ايفا مى كند، از اين رو قرآن مجيد، آن را شرط واجب رهبرى الهى مى داند و به رسول اكرم صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
( فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ اُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ ...) (44)
شكيبايى پيشه كن ، چنان كه پيامبران صاحب عزم ، صبور بودند.
آن بـزرگـوار نـيز چنين پيامى را به گوش جان شنيد و در همه فراز و نشيبهاى دوران رسالت بـسـان كـوهـى اسـتـوار، در برابر فشار و تكذيب دشمنان اسلام و توطئه هاى كمرشكن آنها از يـكـسـو و اذيـت و آزار روحـى و جـهـل و نـادانـى بـرخى از مسلمانان از سوى ديگر، مقاومت كرد تا نهال نوپاى اسلام را نشاند، حفاظت كرد تا به بار نشست .
امـام صـادق عـليـه السـلام ، ضـمـن سـتـايـش صـبـر رسـول خـدا(ص ) چـنين وصفى را براى همه پيشوايان ثابت مى داند و مى فرمايد:
( خـداوند بزرگ ، محمّد (ص ) را برانگيخت و او را به صبر فرمان داد و آن حضرت نيز در همه حـالات خـويـش شـكيبايى پيشه كرد تا اينكه خداوند به او مژده داد كه امامان از عترت او هستند و جملگى به زينت صبر آراسته اند، سپس (در قرآن ) فرمود: ( از آنان ، پيشوايانى قرار داديم كـه بـه فـرمـان مـا هـدايـت مـى كـنـنـد، چـون صـبـر پـيـشـه كـردنـد و بـه نـشـانـه هـاى مـا يقين داشتند.(45)
تاريخ گواهى مى دهد كه امامان معصوم (ع ) در تلخترين فرازهاى تاريخ اسلام ، كوه مشكلات و نـابـسـامـانـيها را به وسيله صبر و تحمّل خويش ، پشت سر نهادند و گرنه بعيد به نظر مى رسـيـد كـه بـتـوان كـشـتـى طـوفـان زده اسـلام را بـه ساحل نجات رساند، امير مؤ منان صلوات الله عليه با اشاره به چنين حقيقتى مى فرمايد:
پسر ابوقحافه (ابوبكر) جامه خلافت را بازور به تن كرد ... من بين دوراهى قرار گرفتم ؛ يـا بـايـد با دست خالى (بدون ياور) به آنان حمله مى كردم يا بر آن تاريكى كور، صبر مى نمودم ، كه بزرگسالان را از پاى در مى آورد و خردسالان را به پيرى مى رساند و مؤ من بايد در آن اوضـاع ، سـخـتى مى كشيد تا بميرد! پس ديدم كه صبر بر چنين اتفاقى خردمندانه تر اسـت ، اين بود كه شكيبايى پيشه كردم ، در حالى كه خار در چشم و استخوان در گلويم نشسته بود!(46)
با توجه به آنچه گذشت ، دو نكته حائز اهميّت است :
1 ـ صبر از مفاهيم انقلابى ، سازنده و پوياست كه مؤ من را در گيرودار مبارزه و رويارويى با مـشـكـلات طـبـيـعـى و تـصنّعى ، يارى مى رساند و زمينه انديشه و آمادگى را برايش فراهم مى سازد. تفسير صبر به انظلام ، توسرى خوردن ، از حق گذشتن و... در واقع ، تحريف اين واژه اسلامى است .
2 ـ هـمـه مـسـؤ لان و دسـت انـدركـاران امـور مـسـلمـانـان ، بايد به چنين زينتى آراسته باشند تا بتوانند از عهده مسؤ ليتى كه بردوش گرفته اند، برآيند و به هوش باشند كه بدون صبر و تـحـمـّل مـحـال اسـت كـه بتوانند ايمان فردى و اجتماعى خويش را حفظ كنند و احكام اسلام را در جامعه پياده كنند، چنان كه امام على عليه السلام فرمود:
( اَلصَّبْرُ مِنَالْايمانِ كَالرَّاءْسِ مِنَالْجَسَدِ ...) (47)
صبر براى ايمان ، چون سر براى پيكر است .
و همان گونه كه پيكر بى سر، زندگى را بدرود گفته ، ايمان بى صبر هم نمى تواند به حيات خويش ادامه دهد.
هـمـو در سـخن حكيمانه ديگرى ، صبر را به اندازه يك لشكر، براى مؤ من سودمند مى داند و مى فرمايد:
( اَلصَّبْرُ خَيْرُ جُنُودِالْمُؤْمِنِ) (48)
صبر پرسودترين لشگر مؤ من است .