ناميده مى شد ميگفت دوست دخترش كه جزء دختران سرود خوان كليسا است گاه بخاطر شركت در مراسم كليسا از او جدا مى شود .
و در صورتى كه تأخير كرده باشد پدر مقدس با ايماء و اشاره به او مى فهماند كه اين دير آمدن گناه ابوالعتاهيه است و او را مورد نكوهش و توبيخ قرار مى دهد ..
ولى اين فقط درصورتى است كه تنها در كليسا حاضر شده باشد و اما در صورتى كه ابوالعتاهيه را هم با خود به كليسا ببرد تأخير او بخشوده است و سرزنش و ملامتى در كار نيست پدران مقدس مى گويند : ما اگر به اين وسائل متشبث نشويم نمى توانيم جوانانرا به كليسا بكشانيم .
ولى هيچيك از اين حضرات نيست كه از خود سؤال كند : آخر ارزش اين حضور در كليسا چيست ؟ مگر مناظرى كه جوانان در كليسا مى بينند غير از مناظرى است كه در ساعات شب و روز با آن مواجه اند ؟ آيا حضور در كليسا ذاتا مطلوب است ؟ يا نتايج آن كه مى بايد در مردم پاكيزگى فكرى و روحى ايجاد كند ؟ ..
ترديدى نيست كه از ديدگاه پدران مقدس منظور اصلى و ذاتى همان حضور در كليسااست .
و اين موضوع براى كسى كه در آمريكا زندگى كرده باشد كاملا مفهوم و قابل قبول است ولى هنگامى كه ما به كشورهاى اسلامى برميگرديم كسانى را مى بينيم كه با تحسينو تمجيد راجع به كليساهاى آمريكا سخن مى گويند يا چيز مى نويسند و از بزرگوارى و گذشت آن دستگاهها در