اين سه حقيقت كه در مورد انسان گفته شد يعنى : يكتا و بى نظير بودن وى در ميانحيوانات پيچيدگى و ابهام شديدى كه در ساختمان جسمى و روانى او موجود است و بالاخره مشتمل بودن اين نوع بر عوالم جداگانه اى به عدد افراد آن مستلزم آنست كه زندگى انسانى بر طبق روش و برنامه ئى اداره شود كه همه ء اين سه موضوع در آن رعايت شده باشد و به عبارت ديگر اين برنامه بايد با توجه به يگانگى انسان در ساختمان وظائف علت غائى خلقت سرنوشت و مال كار و همچنين با توجه به ابهام و پيچيدگى شديد در كيفيت ساختمان وجودى و كيفيت ارتباط ميان نيروها و انرژيهاى گوناگون او و بالاخره با توجه به اينكه عليرغم زندگى اجتماعى انسانها هر يك از افراد آن داراى ويژگيهائى مستقيل است تنظيم و تشكيل گردد .
اين برنامه مى بايد با توجه كامل به انرژى ها و استعدادهاى گوناگونى كه در وجود انسان نهفته است تنظيم گردد تا نه اين نيروها و انرژى ها سركوب گردند و نه بطوربى قاعده و بيش از اندازه ء لازم مصرف شوند نه يكى از استعدادها ديگرى را از بين ببرد و نه وظيفه اى مانع انجام وظيفه ء ديگر گردد و خلاصه به هر فردى اجازه دهد در همان حال كه عضوى از اجتماع است جنبه ء فردى خود را نيز مراعات كند .
با اين وصف خيلى طبيعى است كه برنامه هاى ساخته ء دست بشر نتواند اينهمه جهات گوناگون و در هم و متفاوت را رعايت نمايند .