اسوه های نظامی صدر اسلام

محمد عباسی

نسخه متنی -صفحه : 92/ 21
نمايش فراداده

صحنه را ترك نكردند. آنان پرورش ‍ يافتگان مكتب وحى بودند و كمالات و ارزش هاى انسانى را از محضر پيامبر(ص ) فراگرفتند.

سـرداران سـپـاه نبوى شيفته و عاشق پيامبر اكرم بودند و در لحظات خطر، كمترين ترديدى در دفـاع از پـيـامـبـر(ص ) بـه خـود راه نـدادند. جعفر رهبر مهاجران و مدافع سرسخت اسلام بود و بـراى حـفـظ پـرچـم آن ، حـتـى بـا قـطـع دسـت هـايـش ، كمترين تزلزلى به خود راه نداد. زيد شـايـسـته فرماندهى و محبوب ترين فرد نزد پيامبر بود. عبدالله با شعر و شمشير به نبرد مـخـالفـيـن پـرداخـت و عـاقـبـت خـداوند چنين مقدر فرمود كه در يك عمليات ، هر سه سردار را به ملاقات خويش فرا خواند. همچنان كه شهادت آرزوى آنان بود.

پرسش

1 - مسؤ وليت هاى جعفر بن ابى طالب را توضيح دهيد.

2 - نقش زيد را در خنثى كردن توطئه يهوديان توضيح دهيد.

3 - سه مورد از برجستگى هاى اخلاقى عبدالله را نام ببريد.

4 - عبدالله براى رفع ترديد مسلمانان در نبرد با روميان چه استدلالى كرد؟

5 - نقش سه سردار سپاه نبوى در نبرد با روميان را توضيح دهيد.

6 - پـيـامـبـر اكـرم (ص ) چـگـونـه از سـرداران شـهـيـد تجليل كرد؟

بخش دوم عصر امامت

محمد بن ابى بكر

مـحمد فرزند ابوبكر، از اسوه هاى نظامى عصر امامت است كه در خانواده اميرمؤ منان (ع ) تربيت يـافت .

مادرش اسماء بنت عميس بود. وى اگر چه در خانه ابوبكر زندگى مى كرد ولى قلبش لبـريـز از نـور ولايـت و امـامـت امـيرمؤ منان بود. اسماء در همان زمان كه همسر ابوبكر بود، در جـريـان غـصـب فـدك ، از حـضـرت فـاطـمـه (س ) دفـاع كـرد و در مـخـالفت با خليفه سخن گفت .(168) روح محمد در دامان چنين مادرى ، با محبت امام على (ع ) انس گرفت .

محمد سه سال داشت كه ابوبكر از دنيا رفت (169) سپس اسماء با اميرمؤ منان ازدواج كرد از آن پس ، محمد در دامان امام پرورش يافت و همانند يكى از فرزندان آن حضرت به شمار مـى رفـت ... او جـز امـام على (ع ) پدرى براى خود نمى شناخت و جز او براى هيچ كس فضيلتى قايل نبود. تا آنجا كه امام نيز درباره اش فرمود:

محمد فرزند من است از نژاد ابوبكر(170) مـحـمـد جـامـع فضايل بى شمارى است كه به سبب آن از سرداران سپاه و استانداران نظام علوى شـد، صـلابـت ايـمـان او بـمانند عمار ياسر، به اندازه اى بود كه امكان نداشت كسى در حضور ايشان بتواند معصيت كند.(171) به راستى او يكى از خالص ترين ياران اميرمؤ منان (ع ) بود.(172)

محمّد در خلافت عثمان

از عـللى كـه بـاعـث شـورش مـردم بـر عـليـه عـثـمـان شـد، عـمـلكـرد بـاطـل و سـتـمـگـرانـه اسـتانداران و فرمانداران او در سراسر كشو اسلامى بود. از جمله : مردم مـصـر، از سـتـم استاندار عثمان به نام عبدالله بن سعد بن ابى سرح به ستوه آمدند. تا آنجا كـه عـبـدالله يكى از كسانى را كه نزد عثمان از او شكايت كرده بودند به شدت كتك زد و او را كـشـت . آنـان بـراى دادخـواهى نزد عثمان آمدند و از او خواستند محمد بن ابى بكر را جايگزين او كـنـد. عـثـمـان بـه نـاچـار محمد را به استاندارى مصر گمارد و او را به همراه عده اى مهاجرين و انـصـار بـه سـوى مـصـر فـرسـتـاد تـا در ضـمـن ، بـه شـكـايات مصريان بر عليه استاندار مـعـزول نيز رسيدگى كند. اما به طور پنهانى ، نامه اى توسط غلامش براى عبدالله فرستاد كه در آن نوشته بود :

هـر گـاه مـحـمـد و هـمـراهـان او آمـدنـد، بـا هـر حـيـله اى كه مى توانى ، گردنشان را بزن و حكم اسـتـانـدارى او را به دور انداز و در مقام خود باقى باش تا فرمان بعدى به تو برسد و هر كـسـى بـراى