اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان

مصطفی عباسی مقدم

نسخه متنی -صفحه : 429/ 137
نمايش فراداده

در التفسير المبين آمده است:

نوح در پاسخ آنها كه گفتند: تو گمراهى، نگفت: خودتان گمراه هستيد، بلكه از آنان درگذشت و عفوشان نمود.

چون مى‏خواست آن‏ها را به تدريج رام‏سازد و در عمل، تواضع را به آنان بياموزد.(70)

حتى آن‏گاه كه منحرفان قومش گستاخانه و بى‏صبرانه عذاب الهى را طلب مى‏كنند، دست از دلسوزى و ارشاد ناصحانه آنان برنمى دارد؛

قالوا يا نُوحُ قَد جادَلْتَنا فَأكْثَرْتَ جِدالَنا فَأتِنا بِما تَعِدُنا إن كُنتَ من الصّادِقين؛(71)

گفتند: اى نوح، واقعاً با ما جدال كردى و بسيار هم جدال كردى. پس اگر از راستگويانى، آنچه را از عذاب الهى به ما وعده مى‏دهى براى ما بياور.

او در پاسخ دو مطلب را بيان مى‏كند:

اول؛ مشروط بودن عذاب به اراده الهى، قالَ إنّما يَأتِيكُم بِهِ اللّهُ إن شاء؛(72)

گفت: تنها خداست كه اگر بخواهد آن را براى شما مى‏آورد.

دوم؛ خيرخواهى او در دعوت، وَلا يَنْفَعُكُم نُصحِى إنْ أردتُ أنْ أنْصَحَ لكم إن كان اللّهُ يُرِيدُ أن يُغْوِيَكم؛(73)

و اگر بخواهم شما را اندرز دهم، درصورتى‏كه خدا بخواهد شما را بيراه گذارد، اندرز من شما را سودى نمى‏بخشد.

بنابراين در مجموع مى‏توان اذعان داشت:

در قصه نوح پاسخ دادن سفاهت با حلم و بردبارى بسيار عبرت آموز است؛ او را به گمراهى نسبت دادند، پاسخ او اين بود كه در گمراهى نيست بلكه پيامبر خداست. اما اتهام آنها هرگز او را خشمگين نساخت. او با خيرخواهى و انذار و هشدار بجا نشان داد كه تنها وظيفه او ابلاغ رسالت‏هاى الهى است و هيچ عاملى از جمله تهمت‏ها، بدگويى‏ها و الفاظ تند نمى‏تواند او را از دعوت منصرف كند و عكس‏العمل‏هاى نادرست مخاطبان را جز نتيجه كورى دل آنها نمى‏داند.(74)