اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان

مصطفی عباسی مقدم

نسخه متنی -صفحه : 429/ 257
نمايش فراداده

و چون هنگام رحلتش فرا مى‏رسد از فرزندان خود بر توحيد و يگانه‏پرستى اعتراف مى‏گيرد:

أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذ قالَ لِبَنِيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِى قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَإِلهَ آبائِكَ إِبْراهِيمَ وَإِسْمعِيلَ وَإِسْحقَ إِلهاً واحِداً وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ؛(16)

آيا وقتى يعقوب را مرگ فرا رسيد حاضر بوديد؟

هنگامى كه به پسران خود گفت: پس از من چه را خواهيد پرستيد؟

گفتند: معبود تو و معبود پدرانت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، معبودى يگانه را مى‏پرستيم و دربرابر او تسليم هستيم.

4 . دلسوزى براى همگان و آمرزش خواهى براى خطا كاران

با وجود دروغ‏ها و توطئه‏هاى برادران يوسف، وقتى ايشان پس از رسوايى اظهار ندامت كرده و از پدر طلب استغفار نمودند، نه تنها آنان را سرزنش نكرد، كه به درخواستشان عمل كرد و از خداوند برايشان آمرزش طلبيد؛

قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّى إِنَّه هُوَ الغَفُورُ الرَّحِيمُ؛(17)

گفت: به‏زودى براى شما از خدا استغفارخواهم كرد كه او آمرزنده و مهربان است.

گفته‏اند وى استغفار را تا سحر به تأخير انداخت و قول ديگر اين است كه طلب مغفرت براى پسران را تا شب جمعه كه هنگام استجابت دعاست، تأخير داد و گفته‏اند اين بدان‏سبب بود تا معلوم شود آيا پشيمانى و توبه آنها صادقانه است يا نه و نيز روايت شده‏است كه در طول بيست و چند سال هر شب جمعه براى ايشان طلب آمرزش و استغفار مى‏كرد.(18)