اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان

مصطفی عباسی مقدم

نسخه متنی -صفحه : 429/ 394
نمايش فراداده

حبيب نجار، اسوه ادامه راه رسولان

پس از آن كه حضرت عيسى رسولانى را براى هدايت مردم انطاكيه بدان شهر گسيل داشت و اتخاذ شيوه‏هاى مختلف تبليغى از سوى آنان در دل‏هاى آن مردم تأثيرى بجا نگذاشت، بنا به نقل كتب روايى و تفسيرى، حبيب گام به عرصه تبليغ نهاد.

طبرسى در تفسير خود مى‏نويسد:

او به محض ورود رسولان عيسى به آنان ايمان آورد، خانه او در كنار دورترين دروازه شهر بود، پس چون باخبر شد كه قومش رسولان را تكذيب كرده و بر قتلشان كمر بسته‏اند شتابان و خروشان سررسيد و با قومش چنين گفت: يا قَومِ اتَّبِعوا الْمُرسَلِين.(2)

از قتاده نيز نقل شده كه؛ حبيب در غارى به عبادت خدايش مشغول بود. پس چون خبر رسولان بشنيد نزد ايشان شد و مسلمانى و اعتقاد به توحيد و يكتاپرستى خود را آشكار كرد. آن‏گاه مردم كافر بر سر او ريختند و او را كشتند.(3)

بايد توجه داشت كه مطابق برخى روايات موجود درباره سرنوشت فرستادگان سه‏گانه عيسى به انطاكيه و سرانجام دعوتشان، پادشاه آن قوم در اثر نقشه حساب شده و صحنه‏سازى و استدلال‏هاى دقيق رسول سوم كه او را شمعون دانسته‏اند، ايمان آورده است، كه اگر ماجرا بدين شكل بوده و ظهور حبيب نجار در اين اوان صورت گرفته باشد، ترتيب وقايع چندان هماهنگ و منطقى به نظر نمى‏رسد، مگر آن كه موضوع ايمان پادشاه، در صورت صحت، پس از ظهور حبيب اتفاق افتاده باشد، كه روايات در اين زمينه خبرى نداده است.

بر پايه دسته دوم روايت‏هاى موجود، پادشاه و مردم انطاكيه به دعوت پى‏گير رسولان پاسخ مثبت نداده راه عناد و مخالفت پيمودند و حتى به حبس و تعذيب آنان اقدام نمودند و در اين شرايط، مؤمن آل ياسين به عنوان اصلاحگرى دلسوز و مبلّغى انقلابى ظهور كرد تابا متنوع‏ترين شيوه‏هاى دعوت، كافران را به راستى و ايمان و پذيرش پيام رسولان فراخواند.

علامه طبرسى و علامه مجلسى در تأييد اين نظر، از ابن اسحاق چنين نقل كرده‏اند:

پادشاه كفر ورزيد و حتى به همراه قومش در صدد كشتن رسولان برآمد. چون خبر به حبيب، كه در كنار دورترين دروازه شهر بود رسيد، شتابان به سوى مردم آمد و آنان را يادآورى و تذكر داد و به اطاعت از فرمان فرستادگان عيسى دعوت كرد.(4)