اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان

مصطفی عباسی مقدم

نسخه متنی -صفحه : 429/ 409
نمايش فراداده

4 . هجرت در هنگام تنگناى دعوت

ياران كهف نيز همانند ساير اسوه‏هاى قرآن، چون در تنگناى فشار و خفقان گرفتار آمدند راه هجرت را برگزيدند كه در واقع نه به معناى گريز از ديارى به ديار ديگر، كه گريز از شرك به توحيد بود، چنان كه آيه زير بدان تلويح دارد:

وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَما يَعْبُدُونَ إِلّا اللَّهَ فَأْوُا إِلَى الكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّىْ‏ء لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقاً؛(12)

و چون از آنها و آنچه جز خدا مى‏پرستند كناره گرفتيد، پس به غار پناه جوييد تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند و براى شما در كارتان گشايشى فراهم‏سازد.

تفسير الميزان درباره كيفيت فرار اصحاب كهف از شهر چنين مى‏گويد:

پادشاه مأمورانى بر دروازه شهر گمارده بود تا هر كس خواست بيرون شود نخست به بت‏ها سجده كند. اين گروه به‏عنوان شكار خارج شدند. در بين راه به شبانى برخوردند و او را به دين خود دعوت نمودند. او نپذيرفت اما سگ او دعوت ايشان را پذيرفت و به‏دنبال ايشان به راه افتاد.(13)

گفتنى است كه تنها ترك ديار شرك به نيت رهايى از شرك، خود نوعى تبليغ عملى توحيد است، چه رسد آن كه مهاجران در عرصه جديد فرصت بهترى براى ترويج توحيد بيابند كه در اين صورت به توفيق مضاعف دست يافته‏اند.

5 . اميدوارى به رحمت خدا

با وجود قلت تعداد و نداشتن هيچ‏گونه حمايت و پشتيبانى در ديار شرك، اصحاب كهف با ايمان و اطمينان، اعتماد و توكل به ذات حق، گام‏هاى استوار خود را يكى پس از ديگرى برمى‏داشتند و در هر مقطع ياد خدا و توكل و استمداد از او را نصب العين خويش قرار مى‏دادند؛

فَأْوُا إِلَى الكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ؛(14)

پس به غار پناه بريد تا خدايتان از رحمت خود بر شما بگستراند.

رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَيِّى‏ءْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً؛(15)

پروردگار ما! از جانب خود به ما رحمتى بخش و كار ما را براى ما به سامان رسان.