بررسی ارتباط نظام ارزشی دینی با سازگاری اجتماعی جوانان 18 تا 25 سال شهر قم

حمیدرضا وطن ‏خواه

نسخه متنی
نمايش فراداده

بررسي ارتباط نظام ارزشي ديني با سازگاري اجتماعي جوانان 25-18 سال شهر قم

حميد رضا وطن‏خواه

اين پژوهش براساس مطالعات متعدد ديني كه رابطه دين و سازگاري اجتماعي را مورد تائيد قرار داده‏اند ، ترتيب داده شد و هدف آن بررسي تأثير ديني بودن جوانان بر ميزان سازگاري اجتماعي آنان است . در كنار اين بررسي ميزان ديني بودن و سازگاري اجتماعي جوانان مجرد و متأهل ، شاغل و غيرشاغل ، تحصيلات بالاتر از ديپلم و پايين‏تر از ديپلم زن و مرد شهر قم مورد بررسي قرار گرفت .

در اين تحقيق 420 نفر از جوانان 25-18 سال شهر قم به صورت نمونه‏برداري تصادفي از مناطق مختلف شهر انتخاب شدند كه 201 نفر از جوانان «زن» و 219 نفر از جوانان «مرد» به عنوان نمونه‏هاي مورد مطالعه شركت داشتند . براي جمع‏آوري اطلاعات از پرسشنامه «ديني بودن وابسته به فرهنگ» ، آزمون «نظام ارزشي ديني آلپورت» و آزمون سازگاري اجتماعي كاليفرنيا» استفاده شد .

در تجزيه و تحليل اطلاعات ، از آزمون مقايسه ميانگين در گروه‏هاي مستقل tاستودنت ، آزمون ضريب همبستگي پيرسون و آمار توصيفي استفاده شد .

نتايج مطالعات نشان داد كه بين ميزان ديني بودن جوانان و سازگاري اجتماعي آنان رابطه مستقيم وجود دارد .

جوانان زن و مرد از لحاظ ديني بودن با هم تفاوت دارند و شاخص‏هاي مجرد و متأهل بودن ، شاغل و غير شاغل و تحصيلات بالاتر از ديپلم و پايين‏تر از ديپلم جوانان برميزان تدين آنان تأثير ندارد . و در سازگاري اجتماعي شاخص‏هاي متأهل و مجرد ، شاغل و غير شاغل بودن و تحصيلات بر ميزان آن در جوانان نمي‏تواند مؤثر باشد . ولي نتيجه تحقيق حاكي از آن است كه ميزان ديني بودن و سازگاري اجتماعي با افزايش سن بيش‏تر مي‏شود . هم‏چنين در اين تحقيق يافته‏هاي به دست آمده نشان داد كه جوانان شهر قم 32% از ميزان ديني بالا و 53% از ميزان ديني متوسط و 15% از ميزان ديني پايين و 4/47 % از ميزان سازگاري اجتماعي بالا و 1/2% از ميزان سازگاري اجتماعي پايين و 5/50% از سازگاري اجتماعي متوسط برخوردارند .

تعريف مفاهيم

دين معادل كيش ، طريقت ، مسئوليت و مقابل كفر است . اصطلاحا دين ، مجموعه عقايد موروث مقبول در باب روابط انسان با مبدأ وجودي و التزام بر سكوت و رفتار بر مقتضاي آن عقايد است . مسلمانان دين را عبارت از مجموعه قوائد اصولي مي‏دانند كه انسان را به پروردگار نزديك مي‏كند . شهيد مطهري در كتاب مقدمه‏اي بر جهان‏بيني اسلامي ايمان و دين را اين‏گونه تعريف مي‏كند : ايمان مذهبي ، پيوندي است دوستانه ميان انسان و جهان ، به عبارت ديگر نوعي هماهنگي است ميان انسان و آرمان‏هاي كلي جهان .

سازگاري اجتماعي عبارت است از تعامل شخص با محيط اجتماعي . به عبارت ديگر مجموعه واكنش‏هايي كه فرد به وسيله آنها ساخت يا رفتار خود را تغيير مي‏دهد ، تا بتواند به گونه‏اي موزون به شرايط معيني با تجربه‏اي جديد پاسخ دهد . يا اين كه سازگاري جنبه برخورد و سازش با محيط را در تعامل بين فرد و محيط نشان مي‏دهد .

پيشينه نظري و مطالعاتي قبلي نشان مي‏دهد كه افرادي كه داراي نظام ارزشي ديني قوي هستند ، براساس اعتقادات و ارزش‏هاي خود عمل مي‏كنند و در بسياري از موقعيت‏هاي زندگي نظير كار ، خانواده و ارتباطات ميان فردي و اجتماعي به گونه‏اي عمل مي‏كنند كه انگار بر حوادث كنترل دارند ، بنابراين به نظر مي‏رسد كه چنين افرادي در مواجهه با مشكلات ، كم‏تر دچار تعارض و تزلزل شوند . برعكس ، افرادي كه به نظام ارزشي خود پاي‏بند نيستند و يا نظام ارزشي متعارضي با اجتماع را برگزيده‏اند ، احتمال بيش‏تري دارد كه در مواجهه با ناملايمات و موانع ، رفتارهاي سازش نايافته‏اي را بروز دهند . بازنگري پيشينه مطالعاتي نشان مي‏دهد كه پژوهشگران توانسته‏اند روابط معناداري بين ارزش‏هاي ميان فردي ديني و ساير متغيرهاي مورد بررسي نظير ادراك ، انتخاب ، رقابت شغلي و سازگاري اجتماعي بيابند .

هدف‏هاي تحقيق

هدف اساسي اين پژوهش مثل ساير پژوهش‏هاي علمي فراهم نمودن پاسخ‏هايي روا و معتبر براي سئوالات اساسي تحقيق است . سئوالات اصلي تحقيق نيز حول محور چگونگي ارتباط نظام ارزشي ديني جوانان با سازگاري اجتماعي آنان سامان يافته است . اين هدف خود متضمن چند هدف جزيي به شرح ذيل است :

- بررسي و ارتباط نظام ارزشي ديني با سازگاري اجتماعي زنان و مردان جوان 18 تا 25 سال شهر قم ؛

- ميزان نظام ارزشي ديني زنان و مردان جوان 18 تا 25 سال شهر قم در ابعاد مختلف ؛

- ميزان سازگاري اجتماعي زنان و مردان 18 تا 25 سال شهر قم در ابعاد مختلف ؛

مباني نظري تحقيق

ارزش‏ها و تأثير آن در زندگي انسان از ديدگاه بسياري از نظريه‏پردازان مورد بررسي قرار گرفته و مقالات بسياري در مورد تغيير و تحول ارزش‏ها و رابطه آن با رفتار ، نگرش و شخصيت آدمي نگاشته شده است . به طور كلي دو دسته از نظريات در اين مورد وجود دارد . دسته اول نظريه‏هايي كه مذهب را افيون بشري تلقي مي‏كنند مثل نظريه هيوم ، ماركس ، فرويد . و دسته دوم نظريه‏ها به مذهب نگرش مثبت دارند . مثل نظريه‏هاي وبر ، دوركيم ، كنت ، ابن‏خلدون ، سيد جمال‏الدين اسدآبادي كه همگي معتقدند دين موجب انسجام عاطفي ، بازآفريني فرهنگي ، معناسازي و انسجام اجتماعي است .

پيشينه مطالعاتي قبلي

پژوهش‏هاي متعددي در مورد اثر مذهب بر سلامت رواني انجام شده است و نتايج اكثر مطالعات نشان دهنده اثر مثبت مذهب بر سازگاري اجتماعي و بهداشت رواني و اثر منفي مذهب بر علائم بيماري بوده است . (مذهب باعث كاهش علائم مي‏شود) .

سن ونيتروپ (1980) ، براون وندبوسيس وگري (1990) ، برگين ، ماسترزور- ريچاردز (1988) ، لويس وهاركيدز (1988) ، ويليامز ولدرسون ، بيكرهگمان و پيل (1991) ، هانس برگر (1985) ، هندل ، بلاك لويز و موركن (1989) ، كابستاك بارتريك (1972) . اثر مثبت مذهب بر سلامت رواني و روابط اجتماعي سالم و سازگاري اجتماعي و كاهش آشفتگي‏هاي رواني را گزارش نموده‏اند ، و از وجود يك رابطه مثبت بين مذهب و بهداشت رواني و سازگاري اجتماعي حمايت نموده‏اند .

در سال‏هاي اخير پژوهش‏هايي در مورد رابطه بين مذهب و بهداشت انجام شده است . محققاني نظير ، لكين ، براون و موگر (1983) در پژوهش خود ، در مورد اثر مذهب و مقابله با سرطان ، به اين نتايج رسيدند كه بين مذهب دروني و معناي زندگي رابطه مثبتي وجود دارد . و هم‏چنين بين يأس و نااميدي ، خصومت و انزواي اجتماعي و مذهب رابطه‏اي منفي وجود دارد .

كاكزروسكي (1989) در بين بيماران مبتلا به سرطان رابطه‏اي منفي بين مذهب و اضطراب به دست آورد . اكثر پژوهش‏ها حاكي از آن هستند كه مذهب نقش مهمي در مورد استرس‏هاي زندگي دارد . و مي‏تواند اثر بحران‏هاي شديد زندگي را تعديل كند .

پاراگرانت ، نقل از بارك ، لارنس ، كوهن و هرپ (1990) و كوك ويمنبي (1983) نشان دادند كه تعهدات مذهبي برسازگاري والديني كه به تازگي فرزندانشان را به علت سرطان از دست داده‏اند اثر مي‏گذارد . به اين ترتيب بر اثر ديدگاه‏هاي مذهبي متفاوت ، افراد رويدادهاي زندگي را به گونه‏اي متفاوت ارزيابي كنند .

باورهاي مذهبي فرد مي‏تواند ارزيابي ثانويه را تحت تأثير خود قرار بدهد ، اين باورها بر ادراك و دسترسي از فرصت‏هاي مقابله‏اي اثر مي‏گذارد .

آندرسون (1972) بين ارزش‏هاي ميان فردي ديني و نوع برنامه انتخابي دانش‏آموزان ارتباط مثبت به دست آورد .

بورو (1978) در خصوص تحقيقات خود اشاره مي‏كند كه پژوهشگران توانسته‏اند روابط معناداري را بين ارزش‏هاي ميان فردي ديني و ساير متغيرهاي ادراك ، انتخاب ، شغل ، بهداشت رواني ، روابط اجتماعي و سازگاري اجتماعي ، مورد بررسي به دست آورند . بنابراين ارتباط بين ارزش‏ها و پيگيري‏ها مي‏تواند نشانگر گستردگي تأثير ارزش‏ها در زندگي آدمي باشد .

از طرف ديگر فرد براي احراز سطحي از سازگاري اجتماعي بايد در مدرسه و منزل و به طور كلي محيط زندگي ، ويژگي‏هاي انگيزشي - شخصيتي و ارزش‏هاي خود را با توقعات و فشارهاي محيطي درگير سازد تا به طور همزمان به رضايت از زندگي ، استقلال شخصي و پذيرش اجتماعي دست يابد .

ضرورت و اهميت تحقيق

هر جامعه‏اي نسل فردايش را چنان تربيت مي‏كند كه خود دوست دارد آن چنان باشد ، و آن نسل را به گونه‏اي آماده مي‏نمايد كه سعادت و بهروزي را آن چنان كه موردنظر اوست تامين كند . جامعه‏اي كه فصيلت‏هاي معنوي و اخلاقي را ايده‏آل و كمال مطلوب مي‏شمارد طبعا نظام تعليم و تربيت خود را در جهت رسيدن به اين هدف سامان مي‏دهد .

پس از گذشت دو دهه از انقلاب اسلامي در ايران كه همه دست‏اندركاران نظام جمهوري اسلامي سعي و تلاش فراواني در جهت رشد فضيلت‏هاي معنوي و حاكم گرداندن ارزش‏ها و باورهاي ديني در نسل جديد به خرج داده‏اند نگاهي پژوهشي به نتايج بيست ساله اين كوشش‏ها در خصوص پايبندي نسل جديد به دين و آثار و پيامدهاي آن ضرورتي انكارناپذير است . در واقع پژوهش حاضر از اين حيث كه مي‏تواند ميزان موفقيت يا عدم موفقيت سياست‏هاي متعدد و متنوع تربيت يك نسل از افراد مؤمن را تا حدودي مشخص نمايد واجد اهميت به سزايي است .

اگرچه هر پژوهش روشمندي از آنجا كه معرفت‏زاست في نفسه ارزشمند محسوب مي‏شود با اين حال حاصل تحقيقات مربوطه به واقعيت دينداري مردم و ميزان نفوذ دين در حيات فرهنگي جامعه ماده ذي‏قيمتي در شناخت وضعيت فرهنگي و اجتماعي بوده و مي‏تواند تصحيح كننده تصويرهاي خام و قالبي ، ادراكات گزيده و شهودي و هم‏چنين تعديل كننده نظام توقعات و انتظارات مسئولين و متدينان باشد .

از طرف ديگر پس از گذشت سال‏هاي اوليه از رحلت حضرت امام‏خميني قدس‏سره به تدريج قضاوتي در جامعه شكل گرفت كه فضاي مذهبي جامعه روز به روز كمرنگ‏تر شده و مي‏شود .

در برخي محافل ، مطبوعات و مراسم مذهبي به مناسبت‏هاي مختلف ، قضاوت‏هاي تندتري نيز ارائه شده است . به هر حال تبليغ كم فروغ شدن ارزش‏هاي ديني و از دست رفتن و هدم دين در ميان جوانان ، لگدمال شدن مقدسات ، رواج فساد و فحشاء و بي‏بندباري در ميان نسل جديد كه دغدغه بسياري متدينان و مسئولين مملكتي و نخبگان مذهبي در سال‏هاي اخير بوده است نياز جدي به آزمون تجربي در جهت كشف ميزان صحت و سقم دارد . هرگونه مدعا در خصوص وضعيت ديني مطلوب يا نامطلوب جوانان قاعدتا اشاره به واقعيتي تجربي دارد كه مي‏بايست با مشاهده روشمند ميزان اعتبار آن مشخص گردد .

تا آن‏جا كه پژوهشگر اطلاع دارد اين موضوع در شهر قم مورد پژوهش قرار نگرفته است لذا بر آن شديم تا اين موضوع را در اين شهر براي اولين‏بار مورد پژوهش قرار داده تا با توجه به روابط احتمالي موجود بين اين دو متغير بتوان در جهت تقويت ارزش‏هايي كه همبستگي مثبتي با سازگاري اجتماعي دارد ، كوشش نمود و كيفيت نظام تربيتي و تبليغي و نظام ارزشي و فرهنگي را به سمتي سوق داد كه به شكل‏گيري ارزش‏هاي بين فردي مؤثر بر سازگاري اجتماعي كمك كند . انتظار مي‏رود چنين اقداماتي باعث شكل‏گيري يك نظام ارزشي مقاوم در مقابل استرس‏ها و تبادل فرهنگي و در نهايت باعث حفظ بهداشت رواني فرد و جامعه شود . از طرف ديگر در صورت تاييد فرضيه مربوط به تأثير نظام ارزشي برسازگاري اجتماعي مي‏توان تأثير چنين نظامي را به عنوان يك متغير شخصي تعديل كننده روابط موجود بين عوامل استرس‏زا و سازگاري اجتماعي مورد بررسي قرار دارد .

روش تحقيق

پژوهش حاضر جهت بررسي موضوع تحقيق ، دو متغير نظام ارزشي ديني و سازگاري اجتماعي بدون دست‏كاري مورد مطالعه قرار گرفت .

نظر به اين كه در اين تحقيق متغير مستقل (نظام ارزشي ديني) قبلاً به وجود آمده و اثر آن را بر سازگاري اجتماعي مورد مطالعه قرار مي‏دهيم ، روش مناسب در اين تحقيق مطالعه پس رويدادي يا پس از وقوع است . در اين روش عوامل يا حالاتي كه در زمان قبل اتفاق افتاده و اثر خود را گذاشته مورد بررسي قرار مي‏گيرند . به عبارت ديگر متغير مستقل اثر خود را بر روي متغير وابسته گذاشته و حال با بررسي اين دو و در صورت امكان با به دست آوردن همبستگي رابطه آن دو را مورد بررسي قرار گرفت . در تحقيقات پس رويدادي كه موضوع همبستگي مورد توجه قرار مي‏گيرد ، بايد خاطر نشان كرد كه همبستگي فقط رابطه بين دو متغير را مي‏سنجد و رابطه عليت را مشخص نمي‏كند و اين موضوع بايد در تفسير مورد توجه قرار گيرد .

جامعه تحقيق

جامعه مورد مطالعه در اين تحقيق شامل كليه جوانان 25-18 سال مؤنث و مذكر جامعه شهري قم است .

حجم نمونه

نمونه مورد نظر در پژوهش حاضر شامل 201 نفر دختر و زن و نمونه دوم شامل 219 نفر مرد و پسر جوان 18 تا 25 سال كه جمعا 420 نفر مي‏باشند از اقشار مختلف ، كارمند ، نظامي ، دبير ، معلم ، دانشجو ، دانش‏آموز ، كارآموز ، بيكار و . . . به صورت تصادفي در پارك‏ها ، منازل ، كتابخانه‏ها ، مراكز آموزشي و خدماتي و . . . انتخاب و بعد از آماده‏سازي و جلب همكاري با افراد نمونه و تكميل دو پرسشنامه به طور هم‏زمان به صورت انفرادي و به مدت تقريبا يك ماه در تابستان 79 بعد از پاسخگويي به پرسشنامه‏ها جمع‏آوري شد . تعداد پرسشنامه‏هايي كه ناقص تكميل گرديده يا آزمودني‏ها تمايل به همكاري را نداشتند از نمونه‏هاي مورد مطالعه حذف شدند . در پاسخگويي به پرسشنامه براي آزمودني‏ها محدوديت زماني وجود نداشت . بعد از جمع‏آوري پرسشنامه‏ها و نمره‏گذاري و تهيه داده‏هاي خام ، اطلاعات به كمك نرم‏افزار SPSSكامپيوتر مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گرفت .

ابزار جمع‏آوري اطلاعات

به منظور گردآوري اطلاعات از ابزارهاي ذيل استفاده گرديد :

1 . آزمون نظام ارزشي ديني آلپورت و ورنون و ليندزي .

2 . آزمون سازگاري اجتماعي كاليفرنيا

3 . پرسشنامه ميزان ديني وابسته به فرهنگ (خود ساخته)

تجزيه و تحليل داده‏ها

يافته‏هاي به دست آمده از آمار توصيفي نشان داد كه جوانان شهر قم 32% از ميزان نظام ارزشي ديني بالا و 53% از ميزان نظام ارزشي ديني متوسط و 15% از ميزان نظام ارزشي پايين و 4/47% از ميزان سازگاري اجتماعي بالا و 1/2% از ميزان سازگاري اجتماعي پايين و 5/50% از ميزان سازگاري اجتماعي متوسط برخوردارند .

در رابطه با فرضيه اول تحقيق مبني بر اين كه «بين ديني بودن و سازگاري اجتماعي جوانان شهر قم رابطه وجود دارد .» با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون مورد بررسي قرار گرفت .

جدول (1) : ضريب همبستگي مجموع نمرات ميزان ديني بودن و مجموع نمرات ميزان سازگاري اجتماعي جوانان 25-18 سال شهر قم

| ضريب‏همبستگي | ميانگين‏نمرات‏ميزان‏سازگاري‏اجتماعي | ميانگين‏نمرات‏ديني | تعداد | x | y | rxy

| 375/0 | 0095/18 | 5119/40 | 420

Sinification

با توجه به مثبت بودن و مقدار ضريب همبستگي (357) معلوم مي‏شود كه يك رابطه مستقيم (مثبت) متوسطي بين ديني بودن افراد با سازگاري اجتماعي جوانان شهر قم وجود دارد به عبارت ديگر فرضيه اول تاييد مي‏شود و نتيجه مي‏گيريم كه يك رابطه متوسط و مستقيمي بين ميزان ديني بودن و سازگاري اجتماعي وجود دارد . يعني هرچه ميزان ديني بودن و پاي‏بندي به اصول ديني بيشتر باشد به همان نسبت و اندازه سازگاري اجتماعي افراد نيز بيشتر خواهد شد .

با توجه به آزمون ، معني‏دار بودن ضريب همبستگي معلوم شد كه ، چون ضريب محاسبه شده بزرگتر از ضريب جدول با احتمال 05/0 و درجات آزادي df=418است ، بنابراين فرض تحقيق تأييد مي‏شود و نتيجه گرفته مي‏شود كه رابطه معني‏داري بين ضرايب همبستگي وجود دارد و اين ضريب همبستگي به دست آمده ، ناشي از شانس يا تفاوت‏هاي فردي نيست .

در مورد فرضيه دوم مبني بر اين كه «ميزان ديني بودن زنان و مردان 25-18 سال شهر قم متفاوت است» با استفاده از t استودنت ميزان ديني بودن دو گروه مطالعه مورد مقايسه و بررسي قرار گرفته است .

جدول(2) : مقايسه‏ميانگين‏و انحراف استانداردميزان‏ديني‏بودن جوانان‏زن‏ومرد 25-18سال شهر قم

گروه جنسيت ميزان ديني | ميانگين | انحراف استاندار | تعداد

| جوانان زن | 98/43 | 56/7 | 201

| جوانان مرد | 32/37 | 45/10 | 219

t= 7.42Signification

به طوري كه داده‏ها در جدول شماره (2) ارائه شده است مي‏توان گفت كه ميزان ديني بودن زنان بيش‏تر از مردان جوان و اما از لحاظ اعتقادات نزديك به هم هستند در حالي كه ميزان ديني بودن آقايان نسبت به خانم‏هاي جوان كم‏تر و از لحاظ اعتقادي پراكندگي بيش‏تري در اين قشر ديده مي‏شود . و از آنجاي كه tمحاسبه شده 42/7 بزرگ‏تر از tجدول 674% با درجه آزادي df=418 با سطح 99% است بنابراين فرض صفر رد مي‏شود و فرض خلاف تأييد مي‏گردد و نتيجه مي‏گيريم كه بين ميزان ميانگين‏هاي ديني زنان و مردان 25-18 سال شهر قم تفاوت معني‏داري از لحاظ آماري وجود دارد .

در مورد فرضيه سوم مبني بر اين كه در ميزان سازگاري اجتماعي زنان و مردان جوان 25-18 سال متفاوت است . با استفاده از t استودنت ميزان سازگاري اجتماعي دو گروه مطالعه مورد مقايسه و بررسي قرار گرفت .

جدول (2) : مقايسه ميانگين و انحراف ميزان سازگاري زنان و مردان جوان 25-18 سال شهر قم

گروه ميزان سازگاري اجتماعي | ميانگين | انحراف استاندار | تعداد

| جوانان زن | 11/18 | 29/3 | 201

| جوانان مرد | 91/17 | 88/3 | 219

t= 7.42Signification

به طوري كه در جدول شماره (3) ارائه شده است مي‏توان گفت كه ، چون tمحاسبه شده (569%) كوچك‏تر از tجدول (674%) با درجه آزادي 418 در سطح 99% است . بنابراين فرض صفر تأييد مي‏شود و فرض خلاف رد مي‏شود . و نتيجه مي‏گيريم كه بين ميزان ميانگين‏هاي سازگاري اجتماعي زنان و مردان 25-18 سال قم تفاوت معني‏داري از لحاظ آماري وجود ندارد . با توجه به متفاوت بودن ميانگين سازگاري اجتماعي ، ولي جنسيت زن و مرد بر ميزان سازگاري افراد نمي‏تواند اثر بگذارد . تفاوت ظاهري مشاهده شده ناشي از شانس و تفاوت‏هاي فردي است .

در رابطه با فرضيه چهارم مبني بر اين كه ميزان ديني بودن جوانان بالاتر از ديپلم و پايين‏تر از ديپلم شهر قم متفاوت است با استفاده از t استودنت ميزان ديني بودن دو گروه مطالعه مورد مقايسه و بررسي قرار گرفت .

جدول (3) : مقايسه ميانگين و انحراف استاندارد ميزان ديني بودن جوانان با سطح تحصيلات بالاتر از ديپلم و پايين‏تر از ديپلم شهر قم

| گروه تحصيلي ميزان دين | ميانگين | انحراف استاندارد | تعداد

| جوانان بالاتر از ديپلم | 51/43 | 68/7 | 54

| جوانان پايين‏تر از ديپلم | 06/40 | 96/9 | 366

t= -1860 Signification.

به طوري كه داده‏ها در جدول (4) ارائه شده است ، مي‏توان گفت كه ، چون tمحاسبه شده (86/0-) كوچكتر از tجدول (674/0) با درجه آزادي (418) در سطح (99/0) است . (674/0>860/0-) .

بنابراين فرض صفر تاييد مي‏شود و فرض خلاف رد مي‏گردد و نتيجه مي‏گيريم كه بين ميزان ميانگين‏هاي ديني جوانان با تحصيلات بالاتر از ديپلم و پايين‏تر از ديپلم شهر قم تفاوت معني‏داري از لحاظ آماري وجود ندارد . با توجه به اين كه ميانگين‏ها متفاوت است ، تحصيلات عالي و غيرعالي بر ميزان ديني بودن نمي‏تواند اثر بگذارد . يعني تحصيلات به عنوان عاملي نيست كه بتواند بر ميزان ديني بودن مؤثر باشد . ميانگين ميزان ديني بودن با تحصيلات بالاتر از ديپلم بيش‏تر از ميانگين ميزان ديني بودن با تحصيلات پايين‏تر از ديپلم است . به طوري كه اين تفاوت از لحاظ آماري معني‏دار نيست و تفاوت مشاهده شده ناشي از تفاوت‏هاي فردي و شانس است .

در مورد فرضيه پنجم مبني بر اين كه «ميزان سازگاري اجتماعي جوانان با سطح تحصيلات بالاتر از ديپلم و پايين‏تر از ديپلم متفاوت است» با استفاده از tاستودنت ميزان سازگاري اجتماعي دو گروه مطالعه مورد بررسي و مقايسه قرار گرفته است .

جدول (5) : مقايسه ميانگين و انحراف استاندارد ميزان سازگاري جوانان با سطح تحصيلات عالي و پايين‏تر از ديپلم شهر قم

| گروه ميزان سازگاري | ميانگين | انحراف استاندار | تعداد

| جوانان بالاتر از ديپلم | 89/17 | 67/3 | 366

| جوانان پايين‏تر از ديپلم | 75/18 | 07/3 | 54

t= -1.63 Non Signification

به طوري كه داده‏ها در جدول شماره (5) ارائه شده است ، مي‏توان گفت كه چون t محاسبه شده (63/1-) كوچك‏تر از t جدول (674/0) با درجه آزادي (418) در سطح 99/0 است . (674/0>63/1-) .

بنابراين فرض صفر تائيد مي‏شود و فرض خلاف رد مي‏گردد . و نتيجه مي‏گيريم كه بين ميزان ميانگين‏هاي سازگاري اجتماعي جوانان بالاتر از ديپلم و پايين‏تر از ديپلم تفاوت معني‏داري از لحاظ آماري وجود ندارد . يعني تحصيلات به عنوان عامل مؤثري نيست كه بتواند بر ميزان سازگاري اجتماعي مؤثر باشد .

در مورد فرضيه ششم مبني بر اين كه ميزان سازگاري اجتماعي جوانان مجرد و متأهل 25-18 سال متفاوت است» با استفاده از t استودنت ميزان سازگاري اجتماعي دو گروه و مطالعه مورد مقايسه و بررسي قرار گرفته است .

جدول(6) :مقايسه‏ميانگين‏وانحراف‏استانداردميزان‏سازگاري‏اجتماعي‏جوانان‏مجردومتأهل25-18شهرقم

| گروه ميزان سازگاري | ميانگين | انحراف استاندار | تعداد

| جوانان بالاتر از ديپلم | 82/17 | 71/3 | 328

| جوانان پايين‏تر از ديپلم | 04/18 | 43/3 | 92

t= 0.543 Non Signification

به طوري كه داده‏ها در جدول شماره (6) ارائه شده است ، مي‏توان گفت كه چون t محاسبه شده (543/0) كوچكتر از tجدول (674/0) با درجه آزادي (418) در سطح 99/0 است . (674/0>543/0) ، بنابراين فرض صفر تائيد مي‏شود و فرض پژوهشي رد مي‏گردد . و نتيجه مي‏گيريم كه بين ميزان ميانگين‏هاي سازگاري اجتماعي جوانان مجرد و متأهل تفاوت معناداري از لحاظ آماري وجود ندارد . با توجه به اين كه ميانگين‏ها در يك سطح نيست تأهل و تجرد بر ميزان سازگاري اجتماعي افراد نمي‏تواند اثر بگذارد . ميانگين سازگاري اجتماعي در جوانان مجرد كم‏تر از ميانگين ميزان سازگاري اجتماعي جوانان متأهل است به طوري كه اين تفاوت از لحاظ آماري نيست و تفاوت مشاهده شده ناشي از شانس و تفاوت‏هاي فردي مي‏تواند باشد .

در رابطه با فرضيه هفتم مبني بر اين كه «ميزان ديني بودن جوانان مجرد و متأهل 25-18 سال متفاوت است» با استفاده از tاستودنت ميزان ديني بودن دو گروه مطالعه مورد بررسي و مقايسه قرار گرفته است .

جدول (7) : مقايسه ميانگين و انحراف استاندارد ميزان ديني بودن جوانان مجرد و متأهل 25-18 شهر قم

| گروه ميزان دين | ميانگين | انحراف استاندار | تعداد

| جوانان مجرد | 77/39 | 22/10 | 328

| جوانان متأهل | 87/39 | 87/9 | 92

t= 0.432Non Signification

به طوري كه داده‏ها در جدول (7) ارائه شده است ، مي‏توان گفت كه ، چون tمحاسبه شده (432/0) كوچكتر از tجدول (674/0) با درجه آزادي (418) در سطح (99/0) است . (674/0>432/0) ، بنابراين فرض صفر تائيد مي‏شود و فرض خلاف رد مي‏گردد و نتيجه مي‏گيريم كه بين ميزان ميانگين‏هاي ديني جوانان مجرد و متأهل 25-18 سال شهر قم تفاوت معني‏داري از لحاظ آماري وجود ندارد . به عبارت ديگر مجرد و متأهل بودن بر ميزان ديني بودن نمي‏تواند اثر بگذارد . يعني تأهل و تجرد به عنوان عاملي نيست كه بتواند بر ميزان ديني بودن اثر بگذارد . ميانگين ميزان ديني در جوانان مجرد كم‏تر از ميانگين ميزان ديني بودن جوانان متأهل است . اما طوري كه اين تفاوت از لحاظ آماري معنادار نيست و تفاوت مشاهده شده ناشي از شانس و تفاوت‏هاي فردي مي‏تواند باشد .

در مورد فرضيه هشتم مبني بر اين كه در ميزان سازگاري اجتماعي جوانان شاغل و غيرشاغل 25-18 سال متفاوت است» با استفاده از tاستودنت ميزان سازگاري اجتماعي دو گروه مطالعه مورد مقايسه و بررسي قرار گرفته است .

جدول(8):مقايسه‏ميانگين‏وانحراف‏استانداردميزان‏سازگاري‏اجتماعي‏جوانان‏شاغل‏وغيرشاغل25-18قم

| گروه ميزان سازگاري | ميانگين | انحراف استاندار | تعداد

| جوانان شاغل | 09/18 | 55/3 | 318

| جوانان غيرشاغل | 58/17 | 78/3 | 91

t= -1.20 Non Signification

به طوري كه داده‏ها در جدول (8) ارائه شده است ، مي‏توان گفت كه ، چون tمحاسبه شده (20/1-) كوچك‏تر از tجدول (674/0) با درجه آزادي (418) در سطح (99/0) است . (674/0>20/1-) ، بنابراين فرض صفر تائيد مي‏شود و فرض خلاف رد مي‏گردد و نتيجه مي‏گيريم كه بين ميزان ميانگين‏هاي سازگاري اجتماعي جوانان شاغل و غيرشاغل تفاوت معناداري از لحاظ آماري وجود ندارد . به عبارت ديگر شغل نمي‏تواند به عنوان عاملي بر ميزان سازگاري اجتماعي مؤثر باشد . ميانگين سازگاري اجتماعي در جوانان شاغل بيش‏تر از ميانگين ميزان سازگاري اجتماعي جوانان غيرشاغل است به طوري كه اين تفاوت از لحاظ آماري معنادار نيست . و تفاوت مشاهده شده ناشي از شانس و تفاوت‏هاي فردي مي‏تواند باشد .

در رابطه با فرضيه نهم مبني بر اين كه «ميزان ديني بودن جوانان شاغل و غيرشاغل 25-18 سال متفاوت است» با استفاده از t استودنت ميزان ديني بودن شاغلين مورد مقايسه و بررسي قرار گرفت .

جدول(9) : مقايسه‏ميانگين‏و انحراف استانداردميزان‏ديني‏بودن جوانان شاغل‏وغيرشاغل25-18 شهرقم

| گروه ميزان ديني | ميانگين | انحراف استاندار | تعداد

| جوانان شاغل | 92/40 | 10/9 | 318

| جوانان غيرشاغل | 86/39 | 64/11 | 91

t= 0.65 Non Signification

به طوري كه داده‏ها در جدول (9) ارائه شده است ، مي‏توان گفت كه ، چون tمحاسبه شده (65/0) كوچك‏تر از tجدول (674/0) با درجه آزادي (418) در سطح (99/0) است . (674<×654) ، بنابراين فرض صفر تائيد مي‏شود و فرض خلاف رد مي‏گردد . نتيجه اين كه بين ميزان ميانگين‏هاي ديني جوانان شاغل و غير شاغل 25-18 سال شهر قم تفاوت معناداري از لحاظ آماري وجود ندارد . به عبارت ديگر شاغل و غيرشاغل بودن بر ميزان ديني بودن افراد نمي‏تواند اثر بگذارد . يعني شغل به عنوان عاملي نيست كه بر ميزان ديني بودن مؤثر باشد . ميانگين ميزان ديني بودن در جوانان شاغل بيش‏تر از ميانگين ميزان ديني بودن جوانان بي‏كار است . به طوري كه اين تفاوت از لحاظ آماري معنادار نيست ، و تفاوت مشاهده شده ناشي از شانس و تفاوت‏هاي فردي مي‏تواند باشد .

جهت بررسي اعتبار آزمون نظام ارزشي ديني آلپورت از آزمون وابسته به فرهنگ كه معيارهاي فرهنگ ديني ايران و بومي بودن در آن مدنظر بوده است انتخاب و اجرا شد كه جهت اعتباريابي آزمون آلپورت (نظام ارزشي ديني) از ضريب همبستگي پرسون استفاده شد . و عدد rxy=%328 به دست آمد با توجه به مثبت بودن و مقدار ضريب همبستگي معلوم مي‏شود كه رابطه مستقيم و مثبت بالايي بين آزمون ديني آلپورت با آزمون وابسته به فرهنگ خودساخته وجود دارد . يعني هرچه آزمودني‏ها در آزمون نظام ارزشي ديني آليورت نمره بالا كسب كنند به همان اندازه نيز در آزمون وابسته به فرهنگ نمره بالا خواهند گرفت . و برعكس ، و با توجه به معنادار بودن عدد به دست آمده با اطمينان 99% مي‏توان گفت كه هر كدام از آزمون‏ها مي‏تواند براي اندازه‏گيري ميزان ديني افراد به كار گرفته شود و ميزان ديني بودن فرد اندازه‏گيري شود .

بحث و بررسي و نتيجه‏گيري

با توجه به اطلاعات به دست آمده از پژوهش فوق جوانان 25-18 سال شهر قم از لحاظ ميزان ديني بودن 32% از نظام ارزشي ديني بالا و 53% از نظام ارزشي ديني متوسط و 15% از نظام ارزشي ديني پايين برخوردارند . هم‏چنين يافته‏هاي پژوهش به دست آمده حاكي از آن است كه جوانان 25-18 سال شهر قم از لحاظ ميزان سازگاري اجتماعي ، 4/47% از ميزان سازگاري اجتماعي بالا و 5/50% از ميزان سازگاري اجتماعي متوسط و 1/2% از ميزان سازگاري اجتماعي پايين برخوردارند .

با توجه به گذشت 21 سال از انقلاب اسلامي ايران مشاهدات حاكي از كم‏رنگ بودن و ضعيف بودن اعتقادات ديني در بعضي از جوانان قم است كه اصلاً شايسته فرهنگ مذهبي شهر قم نمي‏تواند باشد . اين اعتقادات ضعيف و پايين در برخي از جوانان احتمالاً ناشي از عدم درون‏سازي اعتقادات در دوران آموزش مدارس ، كم كاري رسانه‏هاي گروهي در معرفي و شناخت دين و نقش و عملكرد مذهب ، كم كاري نظام تربيتي و پرورشي دانشگاه‏ها ، كم كاري نظام فرهنگي كشور ، تبليغ ناصحيح و نامناسب برخي از مبلغان دين . . . مي‏تواند باشد (است) .

براي گسترش و توسعه و تعديل وضعيت موجود ، تغيير برنامه‏هاي آموزشي و متون درسي ، گزينش و بازپروري معلمان ، تغيير نظام آموزشي دانشگاه‏ها ، گزينش دانشجو استاد ، تحول برنامه‏هاي راديو و تلويزيون ، تأسيس برخي نهادها و مؤسسات در راستاي جامعه‏پذيري ديني و تبيين مسائل و شبهات ديني ، تشويق مبلغان به تبيين مسائل ديني و آموزشي ، به صورت علمي و كاربردي مؤثر به جوانان ، هم‏چنين جهت‏گيري علمي نظام فرهنگي كشور در راستاي تقويت و گسترش ارزش‏ها و باورهاي ديني در ميان مردم بالاخص نسل جوان صورت گيرد . در رابطه با فرضيه اول تحقيق مبني بر اين كه ديني بودن افراد با سازگاري اجتماعي رابطه دارد ، از لحاظ آماري همبستگي مستقيم بالايي را نشان مي‏دهد . بدين معنا كه هرچه ميزان اعتقادات ديني افراد بيش‏تر باشد ميزان سازگاري اجتماعي افراد نيز بالاتر خواهد بود ، مورد تأييد قرار گرفته است .

اين يافته با نتايج تحقيقات براون وندبوسيس وگري (1990) ، ماسترزو ريچادز (1988) ، لوئيس وهاركيدز (1988) ، ويليامز ، لارسون ، بيكلر و بيل (1991) ، هانس برگر (1985) ، هندل ، بلاك لويز و موركن (1989) ، كوك (1980) ، كاستاك بارتريك (1972) ، شبيه است و با نتايج هيوم و ماركس متفاوت است .

براي تبيين يافته‏هاي فوق مي‏توان گفت كه : آشنا ساختن خانواده‏ها و افراد مسلمان به آيين معاشرتي اسلام و به كاربستن آن موجب مي‏شود كه افراد در معاشرت‏هاي خود با يكديگر از مزاياي بيش‏تري بهره‏مند شده و روابط حسنه بين آنان برقرار گردد .

اسلام يك آيين الهي و آسماني است و براي سازگاري افراد با همنوعان و زندگي اجتماعي به تربيت افراد ، توجه نموده و پايه اين تربيت را براساس ايمان به خدا و تقويت روح و فضيلت و انسانيت بنيان نهاده است . دستورهاي دين اسلام به حدي دقيق و عميق است كه اگر افراد بشر آن را به كار ببندند سيماي زندگي آنان درخشان خواهد شد و معاشرت‏ها و برخوردها رنگ انساني به خود مي‏گيرد .

ايمان با پيوند دادن زندگي معنوي و دنيوي ، فرد را به راه راست و حفظ تعادل بين منافع شخصي و نيازهاي جامعه هدايت مي‏كند . در اسلام همه چيز در عين انسجام و وحدت است . واجبات شرعي از لحاظ ظاهري و حتي مادي ، نمودار اين وحدت و توافق است .

مسلمانان در نماز ، پنج بار در روز در ساعت‏هاي نسبتا برابر رو به قبله سجده مي‏كنند . وقتي نيت با حركات بدن نمازگزار همراه شود ، وحدت روحي و جسمي او را نشان مي‏دهد . به علاوه ، نماز در قرآن‏كريم ، عمدتا با زكات آمده است كه تكليفي شرعي و حقي متقابل است و مسلمانان را به هم مي‏پيوندد . روزه ماه رمضان نيز در بين كليه مسلمانان كه در طول ساعاتي يكسان از خوردن و آشاميدن مي‏پرهيزند ، مظهر پيوستگي است . به علاوه روزه يكي از اركان مساوات اسلامي است كه غني را نيز مانند فقير به امساك وامي‏دارد .

فطريه نيز به نوبه خود در ايجاد مفهوم اتحاد و هم‏آهنگي جامعه مؤثر است . وظيفه دستگيري توأم با شفقت ، موجد تعاون مي‏شود . سرانجام حج بارزترين نمودار اتحاد جامعه‏اي است كه داراي ايمان واحد است . ايمان و واجبات شرعي انسان را به خدا نزديك مي‏كند و بدين طريق در ايجاد اتحاد و تجانس جامعه اسلامي مؤثر مي‏افتد و به موازات آن ، جامعه اسلامي را به جهان منشي سوق مي‏دهد . قرآن‏كريم مسئوليت مشترك ميان اعضاي جامعه اسلامي را به جد مورد تأكيد قرار مي‏دهد و به صراحت تمام به آن جنبه شرعي مي‏دهد .

اين مسئوليت مشترك را بايد به عنوان احساس وابستگي متقابل و اجتناب‏ناپذير و شرط لازم تعاون جمعي به شمار آورد . انگيزه آن در وهله اول عقلاني و نوع دوستانه است و در وهله دوم ، توأم با شفقت و بار عاطفي است . اين مسئوليت مشترك به صورت وظيفه‏اي شبه حقوقي محرز مي‏گردد كه از هر فردي مسئوليتي مي‏طلبد . پس وابستگي متقابل (در آنچه به رعايت شريعت اسلامي و همكاري اجتماعي به منظور گسترش امت مربوط مي‏شود) به صورت مسئوليتي اخلاقي و مشترك درمي‏آيد ؛ . . . . عوامل طبيعي تفكر مسلمانان از قبيل وابستگي به امت ، اهميت دادن به فضايل اجتماعي ، نوعي گرايش به زندگي جمعي ، حسن سلوك و علاقه به مناسك - پس از اندك مدتي به عنوان مشخصات فرهنگي خاص اسلام متجلي گشته است ، زيرا اين فرهنگ ، سرشار از تأثيرات ديني است كه جزء حركت جمعي زندگي است .

در رابطه با فرضيه دوم تحقيق مبني بر اين كه «ميزان ديني بودن زنان و مردان متفاوت است» تاييد شد يعني زنان نسبت به مردان از ميزان ديني بيش‏تري برخوردار بودند كه اين افزايش از لحاظ آماري معنادار است . از آن‏جايي كه زنان نسبت به مردان در مراسم‏هاي مذهبي و جلسات هيئت‏هاي مذهبي و اسلامي بيش‏تر شركت كرده و نقش فعالانه‏تري را ايفا مي‏كنند و حضور آنان در اين جلسات و آموزش ديدن آنها باعث مي‏شود كه از ميزان ارزش فرهنگ ديني بيش‏تر برخوردارند و مقررات و آيين‏هاي شريعت اسلامي را بيش‏تر درون‏سازي مي‏كنند .

در رابطه با فرضيه‏هاي بعدي تحقيق مؤلفه‏هاي مجرد و متأهل ، شاغل و غير شاغل بودن ، تحصيلات عالي عامل مؤثري در افزايش تدين نداشتند . و هم‏چنين مؤلفه‏هاي مجرد و متأهل ، شاغل و غيرشاغل بودن و تحصيلات عالي عامل مؤثري در افزايش ميزان سازگاري ندارند . ولي ميزان ديني بودن جوانان زن و مرد با افزايش سن بيش‏تر مي‏شود يعني با افزايش سن انرژي‏ها و نيروي زندگي صرف پديده‏هاي معنوي مي‏شود در حالي كه در سنين پايين‏تر انرژي‏ها و نيروي زندگي صرف پديده‏هاي مادي است .

دين اسلام براي استحكام نظام اجتماع و بهبود بخشيدن به روابط انسان‏ها تمام مسلمانان و مؤمنان را به منزله برادران يكديگر دانسته است . مسلمان موردنظر اسلام از لغزش‏هاي برادر ديني خود چشم‏پوشي و گذشت مي‏كند ، در ناراحتي‏ها بر او ترحم مي‏نمايد ، اسرار او را پنهان مي‏دارد ، اشتباهات را ناديده مي‏انگارد ، عذر او را مي‏پذيرد ، در برابر بدگويان و عيب‏جويان از او دفاع مي‏كند ، هميشه او را پند و اندرز مي‏دهد ، روابط دوستانه خود را با او حفظ مي‏كند ، با او به بيان خوب سخن مي‏گويد ، با دوستان او دوست است ، او را در برابر حوادث تنها نمي‏گذارد ، آنچه را كه براي خود دوست دارد براي او نيز مي‏خواهد و آنچه را براي خود نمي‏پسندد براي او نيز نمي‏پسندد . . . .

بدون ترديد هر كدام از اين دستورات در ايجاد دوستي و روابط اجتماعي و صميمي و سازگاري اجتماعي افراد اثر انكارناپذيري دارد .

آن چيزي كه بيش از همه چيز حق را محترم ، عدالت را مقدس ، دلها را به يكديگر مهربان و اعتقاد متقابل را ميان افراد برقرار مي‏سازد تقوا و عفاف را تا عمق وجدان آدمي نفوذ و مي‏دهد به ارزش‏هاي اخلاقي اعتبار مي‏بخشد ، شجاعت مقابله با ستم ايجاد مي‏كند ، و همه افراد را مانند اعضاي يك پيكر به هم پيوند مي‏دهد و متحد مي‏كند ، ايمان مذهبي است . تجليات انساني انسان‏هايي كه مانند ستارگان در آسمان تاريخ پرحادثه انساني مي‏درخشد همانهايي است كه از احساسات مذهبي سرچشمه گرفته است .

مهم‏ترين عامل پيوند اجتماعي ، ضرورت زندگي اجتماعي ، اجبارهاي اقتصادي ، جبرهاي قانوني ، كمبودها و وابستگي‏هاي اقتصادي و نيازهاي عاطفي افراد هستند . اما در اين ميان نبايد از باورها ، آيين‏ها و ارزش‏ها غافل شد . در مراحل خاصي از زندگي اجتماعي تنها اين مجموعه اخير هستند كه پيوند اجتماعي ايجاد مي‏كنند يا باعث تقويت پيوندها مي‏شوند . در جوامع جديد نيز كه عوامل پيوند اجتماعي متعدد شده‏اند نهاد دين اگر تنها عامل پيوند نباشد مي‏تواند يكي از عوامل پيوند باشد يا حداقل بر سر راه پيوندها قرار نگيرد . ديني كه نظام ارزشي آن مبتني بر همكاري و تعاون اجتماعي باشد ، شكل‏گيري تشكل‏ها و انجمن‏ها را تسهيل مي‏كند و از اين طريق انسان‏ها را از فرد محوري به تفرد و پس از تفرد به فرديت مي‏رسد .

توجه به واقعيات است كه بي‏اختيار هر شخص منصفي را در پيشگاه قانون‏گذار اسلام وادار به تعظيم مي‏كند . قانون‏گذاري كه با توجه به تمام نيازمندي‏هاي جسمي و روحي و غرائز انسان ، قوانيني سعادت‏بخش تشريع فرموده كه با اساس فطرت بشر ، منطبق و جوابگوي تمام خواسته‏هاي او باشد .

قوانيني كه قرن‏ها مورد عمل قرار گرفت و نتايج رضايت‏بخشي از آن به دست آمد . قوانيني كه تنها در سطور نبود بلكه به تمام معني اجرا شد و هنگام اجرا نيز ، با هيچ مشكلي مواجه نگرديد .

بحث از گناه ، شر ، مرگ ، سوگناكي زندگي ، بخشايش ، عهد و ايمان توسط مبلغان دين در زندگي خصوصي و عمومي ظاهر مي‏شود كه نشان دهنده اين مسأله بنيادين در دين است كه مسايل و مباحث آن ، گرچه به حيات جمعي و زندگي خصوصي هر دو ارجاع دارنده به فرد و فرهنگ جامعه او مربوط مي‏شوند ، فراتر از سياستند و مي‏خواهند فرد را از چارچوب نقش‏هايي كه در جامعه دارد فراتر بكشاند .

دين و يا ايمان نهادينه شده معمولاً در دو جهت عمل مي‏كنند : از يك سو وسيله نفوذ زندگي عمومي به زندگي خصوصي است . و از سوي ديگر تلاش مي‏كند تا زندگي خصوصي را به حيات جمعي بسط دهد . به نظر مي‏رسد كه ايمان و دين ابتدائا با زندگي خصوصي ارتباط دارد ، با اين استدلال كه معناي زندگي خصوصي و حيات شخصي را عمق مي‏بخشد اما وجه بيروني ايمان يا پديده دين يك پديده عمومي نيز هست .