قرآن به مسأله ( اخوت فى الله ) اهميت مى دهد . طرفدار اين نيست كه انسان خداپرست در فرديت زندگى كند ( و بگويد ) من هستم و خداى خودم و با هيچ كس ارتباط ندارم . نه تو هستى و خداى خودت و هر كس كه بنده خداى توست او را هم بايد دوست داشته باشى .
اگر انسان به خاطر خدا بندگان خدا را دوست نداشته باشد نقص است . بله يك وقت انسان كسى را دوست دارد به غير ملاك الهى اين با دوستى خدا نوعى تضاد پيدا مى كند و نوعى شرك است . اما دوست داشتن ديگران براى خدا عين توحيد است .
در يكى از سوره هاى مسبحات و جزء دعاهايى كه در قنوت هم خوانده مى شود مؤمنين مى گويند :
( ربنا اغفر لنا و لاخواننا الذين سبقونا بالايمان )
پروردگارا ما را و برادرانى كه در ايمان بر ما سبقت داشتند بيامرز آنها را نيز مشمول مغفرت خودت بگردان ( و لا تجعل فى قلوبنا غلا للذين امنوا ربنا انك رؤف رحيم ) ( 2 ) خدايا در دلها و سينه هاى ما و در روحهاى ما كوچكترين كدورتى نسبت به اهل ايمان قرار نده ( غل ) يعنى كدورت غش تيرگى ) تو رئوف و مهربان هستى .
چقدر بد است كه انسان نسبت به شخصى كه واقعا مؤمن و با ايمان است غل و حقد و كينه و ناراحتى در قلب خودش داشته باشد . به همين دليل است كه ما در دستورهاى دينى خودمان داريم ( 3 ) كه اگر دو نفر مؤمن نسبت به يكديگر كدورتى پيدا كردند اين كدورت نبايد بيش از سه روز باشد .
1 . حجر 47 . 2 . حشر 10 . 3 . اصول كافى
كتاب الايمان و الكفر
باب الهجره .