آشنایی با قرآن

مرتضی مطهری

جلد 5 -صفحه : 235/ 151
نمايش فراداده

فقط يك تابلويى مى بيند يك زمينه آبى و يك ( رنگ سفيد ) . برايش معنى ندارد . آن دهاتى بى خبر از همه مقررات راهنمايى همان را مى بيند كه شما مى بينيد چشم او با چشم شما يك چيز مى بيند دو چيز نمى بيند چنين نيست كه چشم شما از او بيشتر ببيند چشم او كمتر ببيند ممكن است چشم او تيزتر هم باشد و بيشتر هم ببيند ولى براى او آن تابلو معنى ندارد اما براى شما معنى دارد .

يا خطى كه روى كاغذ مى نويسند بچه كه آن را نگاه مى كند همان را مى بيند كه آدم بزرگ مى بيند ولى براى آدم بزرگ معنى دارد هر حرفش هر نقطه اش اشاره به چيزى است ولى براى آدم بى سواد معنى و مفهوم ندارد . معنى باطن است و لفظ ظاهر . آنجا هم تابلو ظاهر است آن مقصودى كه ميان مردم قراردادى است معنى است .

عالم کتاب حق تعالي

تفاوت يك آدم موحد با غيرموحد اين است كه عالم براى يك نفر موحد معنى دارد يعنى كتابى است نوشته معنى دار و هر لفظش اشاره به يك معناست اما براى آدم غير موحد براى آدم مادى معنى ندارد مثل خطوطى است كه يك آدم بى سواد آن را نگاه مى كند . از نظر آدم بى سواد غير از خطهايى چيز ديگرى وجود ندارد اين خطوط براى فهماندن يك مقصود نيست .

اينكه قرآن كريم اين همه روى كلمه ( آيه ) تكيه دارد براى همين است يعنى مى خواهد يك نفر موحد عالم را آنچنان مطالعه كند كه يك آدم باسواد كتابى را مطالعه مى كند از آن معنى و مقصود بفهمد لذا تعبير به ( كتاب ) مى شود عالم كتاب حق تعالى است و اين تعبيرى بوده كه از قديم به كار مى بردند .

محمود شبسترى مى گويد :


  • به نزد آن كه جانش در تجلاست همه عالم كتاب حق تعالى است

  • همه عالم كتاب حق تعالى است همه عالم كتاب حق تعالى است

اساسا تعبيرات خود قرآن از اين مطلب حكايت مى كند .