شنيدم يك فيلم كمونيستى چينى در يكى از دانشگاهها نمايش داده اند . در آن فيلم پدر و پسرى مبارزه مى كنند و در مبارزه موفق مى شوند . پدر كه پير است و به اصطلاح به نسل گذشته تعلق دارد مى گويد :
خدا را شكر مى كنيم كه موفق شديم .
پسر مى گويد : نه پدر چرا خدا را شكر كنيم ؟!
ما از خودمان بايد ممنون باشيم تكيه مان بايد بر خودمان باشد .
ولى تعليم اسلامى چيست ؟
آيا تعليمات اسلامى در اين موارد مى گويد تو خودت مانند يك عروسك خيمه شب بازى هستى و يا مى گويد تو كه هستى ديگر خدا يعنى چه ؟
تعليمات اسلامى هيچكدام را نمى گويد بلكه مى گويد :
در عين اينكه به خودت اعتماد مى كنى خدا را هم سپاسگو باش يعنى ميان ايندو هيچ شكل تضادى برقرار نيست كه اين خود داستان مفصلى است . پس از ( " يسبح " ) اين نكته را فهميديم كه يكى از مقياسها و معيارهاى فعل خدا اين است كه بايد با سبوحيت الهى سازگار باشد و از ( " له الملك " ) فهميديم كه قدرت مطلق دست اوست . پس هرچه را كه حكمتش اقتضا كند مانعى در مقابل قدرت او نيست .
در ( " له الحمد " ) وقتى مى گوييم حمد منحصرا مال اوست ضمنا اين مطلب را مى گوييم :
اصلا كار او جز انعام و جز جمال و زيبايى نيست اين خودش يك مقياس و معيار ديگرى است . كارهاى خداوند همه از قبيل كارهاى حمدخيز است يعنى همه از نوع نعمت است از نوع جمال و زيبايى است و هر كار جميلى به خدا برمى گردد فقط نقصها به خدا برنمى گردد .
( " و هو على كل شىء قدير " )
در ملكش تبعيضى نيست كه بعضى چيزها مال او باشد و بعضى نباشد همه مال اوست و هيچ چيزى نيست كه او بر آن ناتوان باشد بر هر كارى كه شما فرض كنيد او قادر است . تا اينجا شوون و صفات و اسما الهى گفته مى شود و از راه معرفت الله و از راه توحيد براى معاد مقدمه چينى مى شود .