" اين كار را به اذن پدرم كردم " يعنى پدرم اعلام كرد كه من مخالف نيستم . در مفهوم اذن اعلام خوابيده است . اصلا اين لغت در زبان عربى هر جا به كار برده مى شود به معناى اعلام است :
( " ثم اذن موذن ايتها العير انكم لسارقون " )( 1)
كه در داستان يوسف است :
اعلام كننده اى اعلام كرد[ كه اى اهل قافله هر آينه شما سارق هستيد] . به اذان به همين جهت كه اعلام است " اذان " مى گويند . فرق اذان با اقامه اين است كه اقامه مقدمه برپاداشتن نماز است با اقامه نماز شروع مى شود ولى اذان اعلام است .
ما اگرچه هم اذانى كه مقدمه نماز باشد داريم و هم اذان اعلامى ولى اصل معناى اذان اعلام است كه كسى بالاى ماذنه مى رود و با صداى بلند به مردم اعلام مى كند كه موقع نماز است و آماده براى نماز باشيد . پس مساله اذن اعلام رخصت است اطلاع دادن به طرف مقابل است كه مانعى نيست .
به فارسى مى گوييم :
اجازه داديم . كلمه " اجازه " كه در فارسى به كار مى رود و عربى است از ماده " جواز " به معناى عبور است . وقتى كسى مى خواهد از دروازه اى و يا مرزى عبور كند و از آنجا بگذرد نياز دارد كه شخص ديگرى به او جواز بدهد يعنى به او اعلام كند كه حق عبور كردن و گذشتن دارد .
در عالم آنچه به انسان مى رسد دو جور است :
بعضى چيزها براى انسان خوشايند است و بعضى چيزها ناخوشايند و ناراحت كننده كه انسان آنها را براى خودش مصيبت مى داند . آسيبهايى را كه به جان و مال انسان مى رسد آسيبهايى كه به فرزندان و دوستان انسان مى رسد " مصيبت " مى گوييم .
1. يوسف 70