آشنایی با قرآن

مرتضی مطهری

جلد 7 -صفحه : 182/ 35
نمايش فراداده

البته نمى خواهم بگويم تعبير قرآن به گونه اى است كه اگر ما دليل قاطعى از روايات خودمان يا دليل قاطع تاريخى داشته باشيم استثناپذير نباشد .

تعبير قرآن كلى است و كلى قابل استثناست . غرض اين است كه در قرآن چنين مطلبى نيامده است و من هم الان روى اين قضيه مطالعه خيلى دقيقى ندارم .

كلمه " حوارى "

هنوز ريشه اصلى كلمه " حوارى " براى من به دست نيامده است . غالبا در كتب اسلامى و تفاسير اين كلمه را به اين شكل معنا كرده اند كه اصلا يك كلمه عربى است و از ماده " حور " است . يك معناى ماده " حور " حركت و تردد است و يك معناى ديگر آن سفيدى است و بعضى به همين دليل گفته اند كه حواريين " قصار " يعنى رخت شوى بوده اند . در كتب تفسير ما اين مطلب زياد آمده است كه اينها رخت شوى بوده اند چون لباسها را تميز و سفيد مى كردند و از اين جهت به اينها " حوارى " گفته شده است .

ولى به احتمال زياد اين كلمه اصلا عربى نباشد و ريشه عبرى يا سريانى داشته باشد مخصوصا اگر عبرى باشد ممكن است يك وجه مشتركى با عربى داشته باشد . ولى خيلى بعيد است كه كلمه " حوارى " عربى باشد

[ زيرا] كلمه " حوارى " به ظاهر يعنى در مقايسه با لغات عربى به شكل جمع است ولى در تعبيرات قرآن و حتى در تعبيرات حضرت رسول صلى الله عليه و آله كلمه حوارى مفرد است و " ياى " اين كلمه ياى نسبت است . در بعضى از احاديثى كه از حضرت رسول صلى الله عليه و آله نقل شده چنين آمده است كه فلان كس حوارى من است معلوم مى شود كه حوارى جمع نيست .

جمع حوارى را بايد بگوييم :

حوارى ها و يا حواريين و اين با لغات عربى جور درنمىآيد .