آشنایی با قرآن

مرتضی مطهری

جلد 7 -صفحه : 182/ 45
نمايش فراداده

اينكه آيا علم بهتر است يا مال مقصود اين نيست كه يا مال داشته باشيم و علم نداشته باشيم و يا علم داشته باشيم و مال نداشته باشيم بلكه مقصود اين است كه كدام در درجه اول است . اگر ملتى مال داشته باشد ولى علم نداشته باشد يعنى انسان نداشته باشد آن مال و ثروتش بيش از آن مقدار كه خورده خودش بشود خورده ملتهاى ديگر مى شود بلكه همين مال و ثروت ممكن است اسباب بدبختى او شود .

ولى اگر ملتى علم داشته باشد آدم داشته باشد انسان داشته باشد مال و ثروت را به دست مىآورد . علم اگر باشد ثروت را به دنبال خود مىآورد ولى ثروت نمى تواند علم را به دنبال بياورد . مرحوم سيد جمال اسدآبادى معروف وقتى كه در مصر بود به هر جا كه مى رفت مردم را بيدار و آگاه مى كرد با استعمار در همه جا مبارزه مى كرد و ريشه نهضتهايى كه در شرق اسلامى صورت گرفت اين مرد بود . در مصر انقلابى بپا كرد .

استعمار انگلستان عجيب به وحشت افتاد . تبعيدش كردند . وقتى او را سوار كشتى كرده و مى خواستند ببرند دوستان و ارادتمندانش خواستند مقدارى پول به او بدهند تا همراه خود داشته باشد . قبول نكرد .

گفتند : آخر تو يك آدم اسير چرا اين پول را قبول نمى كنى ؟

گفت : شير هر جا كه برود طعمه خود را پيدا مى كند من هر جا كه باشم اين قدر علم و هنر دارم كه بتوانم زندگى خودم را اداره كنم .

اين است كه مى گويند سعادت ملتها به داشتن استحكامات نيست به داشتن معدنها و ساختمانها نيست فقط به داشتن يك چيز است :

داشتن انسانهاى ساخته شده . از اينجا مى توانيم بفهميم كه چرا پيغمبران در ميان صنعتها و اختراعها و فنون تنها به يك فن و صنعت مى پردازند و آن صنعت انسان سازى است .