از اين بالاتر مساله نفوس است و اين قضيه بيشتر به نفوس برمى گردد تا به شعاع چشم .
آن وقت اين مساله داخل مساله ديگرى مى شود :
مساله تاثير اعمال روحى كه يك بحث بسيار وسيعى است و از قديم فلاسفه اى از قبيل بوعلى سينا ملاصدرا و ديگران اين مساله را طرح كرده اند و در عصر جديد هم اين مساله به شدت بيشترى مطرح است .
مرحوم حسين كاظم زاده ايرانشهر كه شايد اسمش را شنيده باشيد پيرمردى بود كه در زمان ما فوت كرد . يك مرد ايرانى بود و تحصيلات قديمه هم داشت .
در حدود پنجاه سال پيش به اروپا رفت و ظاهرا در سويس مانند يك درويش و يك قطب سكنا كرد و به ايران نيامد ولى در عين حال فكرش فكر شرقى و اسلامى بود . همه كتابهايى كه نوشته در اين زمينه است .
كتاب كوچكى نوشته است به نام تداوى روحى . او در آنجا يك بحث خيلى عالى كرده است و نظريات علماى جديد را راجع به تاثيرات روحى و روانى بيان كرده است .
البته دايره تاثيرات روحى و روانى يك وقت در منطقه وجود خود انسان است . هيچ جاى شك و شبهه در اين نيست كه افكار و نيات و انديشه هاى انسان مى تواند در بدن انسان موثر واقع شود و به هر اندازه كه روح قويتر باشد بدن را بيشتر تحت تاثير قرار مى دهد .
حتى در معالجه شدن بيماريهاى بدنى[ اين مطلب هست] . او در تداوى روحى بيماريهاى خيلى شديدى را نشان مى دهد كه از راه تداوى روحى خوب شده است .