دينى كه براساس خواست انسان شكل بگيرد، پيامدهايى خواهد داشت كه به برخى از آن ها اشاره مي كنيم:
اگر بشر به تدوين و تنظيم دين بپردازد، چون اصل كلى اين است كه هر كس بر اساس ساختار روانى و بدنى خود مي انديشد و عمل مي كند: كلٌّ يعمل على شاكلته1 اگر خداى او هوسش باشد، دين او مجموعه هواها و افكار هوس مدارانه اوست و هر كس كه براساس هوس عمل كند، هرگز خود را مسؤول نميداند؛ بلكه مدّعى ربوبيّت، خود را مصداق اين آيه مي داند: لايُسئل عمّا يَفعل؛ 2 از آنچه انجام مي دهد، مورد سؤال واقع نمي شود.
چنين انسانى، خود را فوق قانون تلقّى مي كند و با اين وصف، در برابر كسى و چيزى مسؤوليت ندارد و رهاست. از اين رو، تنها ميل خود را حق و زيبا ميپندارد و به همان عمل مي كند؛ حال آن كه چنين انسانى مصداق اين آيه است: ... و هم يحسبون أنّهم يحسنون صنعاً؛ 3 كار باطل انجام ميدهند؛ در حالى كه پندار آن ها اين است كه كار خوب انجام ميدهند.
قرآن كريم همه انسان ها را مسؤول ميداند؛ خواه پيامبر يا امّت پيامبر باشند :
فلنسئلنّ الّذين أُرسل إليهم ولنسئلنّ المرسلين.1
1 . سوره اسراء، آيه84 . 2 . سوره انبياء، آيه23 . 3 . سوره كهف، آيه104 .