درک کنند و در صدد رفع مشکلات او برآيند؛ امّا در واقع، کار را براي خود انجام مي دهند و «حبّ الذات» و خويشتن دوستي، آن ها را وا مي دارد تا در صدد جلب منفعت به سوي خود و رفع ضرر از خود باشند و چون انسان احساس مي کند که همه به فکر خويشند، احساس تنهايي مي کند.
دين و ايمان ديني، نقش مهمي در زدودن انواع تنهايي ايفا مي کند. از اين رو، انسان مؤمن و خداباور، هيچ گاه احساس تنهايي نمي کند؛ زيرا باور دارد که خداوند از رگ گردن به او نزديک تر است: نحن أقرب إليه من حبل الوَريد 1 و هر جا که باشد، خدا با اوست: هو معکم أينما کنتم. 2 در دعاها نيز مي خوانيم که خدا همنشين هر کسي است که با وي همنشين باشد؛ چنان که به داوود پيامبر عليه السّلام فرمود: به زمينيان بگو: «إنّي جليس من جالسني و مونس لمن انس بذکري» .3
همچنين تنها خدا انسان را درک مي کند؛ زيرا خدا بين انسان و تمام حقيقت او حائل مي شود: أنّ الله يحول بين المرء و قبله 4 و خداوند از سرّ و پنهان تر از سرّ آگاه است: يعلم السِّرّ و أخفي 5 و نيز خداوند که علم مطلق و قدرت مطلق و رحمت مطلقه دارد، توانايي از بين بردن نقايص و ضعف هاي انسان را دارد: إنّ الله بکل شيءٍ عليم؛ 6 أنّ الله علي کل شيءٍ قدير؛ 7 أنّ اللّه رؤُوف رحيم 8 و همچنين خداوند چون غني مطلق است، در صدد رفع مشکلات انسان بر مي آيد؛
1 . سوره ق، آيه 16 . 2 . سوره حديد، آيه 4 . 3 . بحار الأنوار، ج 67، ص 26 . 4 . سوره انفال، آيه 24 . 5 . سوره طه، آيه 7 . 6 . سوره مجادله، آيه 7 . 7 . سوره بقره، آيه 106 . 8 . سوره نور، آيه 20 .