اياك نعبد و اياك نستعين ) خدايا ما تنها تو را مى پرستيم ،خدايا ما تنها از تو كمك و استعانت مى جوئيم يعنى مى گوييم خدايا من تنها نيستم من به همه مسلمانهاى ديگر هستم .
ضمنا انسان وابستگى خودش به جامعه اسلامى را در حال عبادت و بندگى اعلام مى كند،خدايا من فرد نيستم تك نيستم ،من عضوم ،جزئى از كل و عضوى از پيكر هستم ما هستيم ، نه من در دنياى اسلام من وجود ندارد ما وجود دارد. .(414)
اما مسلمانان جهان نسبت به مشورت با همديگر،بهتر است در اينجا تمسك به آيه شريفه قرآن نمائيم كه گره گشاى كار ماست در اين باره مى فرمايد:(و الذين ... و امرهم شورى بينهم ) و مومنين كسانى هستند كه دعوت پروردگار شان را اجابت كرده و نماز بر پا مى دارند و كارهايشان به صورت مشورت در ميان آنهاست ..(415)
ء اشفقتم ان تقدموا بين يدى نجوكم صدقات فاذا لم تفعلوا او تاب الله عليكم فاقيموا الصلوة و اتو الزكوة واطيعوآ الله و رسوله و الله خبير بما تعملون . .(416)
آيا ترسيديد كه پيش از نجوا كردن صدقه دهيد؟ حال كه اين چنين نكرده ايد خداوند توبه شما را مى پذيرد پس بر پا و پردازنده زكات و اطاعت كننده خدا و پيامبرش باشيد و خداوند به اعمال شما آگاه است .
در تفسير فوق درباره جمعى از اغتياء كه خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و با او نجوى كرد ندو مى ترسيدند با صدقه فقير شوند و از دادن آن خوددارى مى كردند كه در اين رابطه خداوند در اين آيه مى فرمايد: (( آيا ترسيديد فقير شويد كه از دادن صدقه قبل از نجوى خوددارى كرديد؟ )) (اشفقتم ان تقدوموا بين يدى نجواكم صدقات ) معلوم مى شود حب مال در دل شما از علاقه به نجوى پيامبر صلى الله عليه و آله بيشتر است ،و نيز معلوم مى شود در اين نجواها غالبا مسائل حياتى مطرح نمى شود،و گرنه چه مانعى داشت كه اين گروه قبل از نجوى صدقه اى مى دادند و نجوى مى كردند، به خصوص اينكه مقدار خاصى براى صدقه نيز تعيين نشده بود و مى توانستند با مبلغ كمى اين مشكل را حل كنند.
سپس مى افزايد: (( اكنون كه اينكار را نكرديد، و خود به تقصير خويشتن پى برديد،و خداوند شما را بخشيد،و توبه شما را پذيرفت ،نماز را بر پا داريد و زكات را ادا كنيد،و خدا و پيامبرش را اطاعت نمائيد و بدانيد خداوند از آنچه انجام مى دهيد باخبر است )) فاذا تفعلوا و تاب الله عليكم فاقيموا الصلوة و اتو الزكوة و اطيعوا الله و رسوله و الله خير بما تعملون تعبير به (( توبه )) نشان مى دهد كه آنها در نجواهاى قبلى مرتكب گناهى شده بودند ،خواه به خاطر تظاهر و ريا،و يا آزار پيامبر صلى الله عليه و آله و يا ايذاء مومنان فقير گرچه در اين آيه سخنى صريحا جواز نجوى بعد از اين ماجرا نيامده ،ولى تعبير آيه نشان مى دهد كه حكم سابق برداشته شد.
اما دعوت به اقامه نماز و اداء زكات و اطاعت خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله به خاطر اهميت آن است و نيز اشاره اى است به اينكه اگر بعد از اين نجوا مى كنيد بايد در مسير اهداف بزرگ اسلامى و در طريق اطاعت از خدا و رسول صلى الله عليه و آله باشد. .(417)
مرحوم طبرسى در مجمع البيان و جمعى از مفسران معروف در شان نزول اين آيات چنين نقل كرده اند:جمعى از اغنياء خدمت پيامبرصلى الله عليه و آله مى آمدند و با او نجوى مى كردند ( اين كار علاوه بر اينكه وقت گرانبهاى پيغمبر صلى الله عليه و آله را مى گرفت مايه نگرانى مستضعفين و موجب امتيازى براى اغنياء بود) در اينجا خداوند اين آيات را نازل كرد و به آنها دستور داد كه قبل از نجوى كردن با پيامبرصلى الله عليه و آله صدقه اى به مستمندان بپردازيد،اغنياء وقتى چنين ديدند از نجوى خوددارى كردند،و بعد از نزول اين آيه شريفه (و آنها را ملامت كرد و حكم آيه را قبل را نسخ نمود) و اجازه به همگان داد (ولى نجوى در مورد كار خير و اطاعت پروردگار) .(418)
بعضى از مفسران نيز تصريح كرده اند كه هدف گروهى از نجوى كنندگان اين بود كه از اين راه برترى بر ديگران كسب كنند پيامبر صلى الله عليه و آله هم روى بزرگوارى خاص خود در عين اين كه ناراحت بود از