بسم الله الرحمن الرحيم
آشنايى اين جانب با نويسنده دانشمند كتاب«امير المؤمنين»علامه شيخ محمد جواد شرى به حدود 25 سال پيش يعنى سالهاى چهل يا چهل و يك برمىگردد،هنگامى كه اطلاع يافتم يك رهبر روحانى شيعه ساكن امريكا به مشهد آمده است.با اشتياق تمام او را در هتل محل اقامتش ملاقات و لحظاتى را با وى سر كردم.در آن فرصت،از سرگذشتخود تعريف كرد كه: اصلا اهل لبنان است.
در اوايل جوانى براى تحصيل علم به نجف اشرف رهسپار شده،و ساليانى از درسهاى مراجع و اساتيد بزرگ امثال آيات عظام:سيد ابو الحسن اصفهانى،آقا ضياء الدين عراقى،شيخ محمد حسين اصفهانى معروف به كمپانى و علامه مشكينى رضوان الله تعالى عليهم بهره گرفته و آن گاه به زادگاه خود برگشته است.
از آغاز،طالب يك نوع تجديد نظر و تحول به تناسب زمان،در روش تعليم و تعلم علوم اسلامى-و تبليغ دينى،و مانند بسيارى از طلاب جوان،خواهان راهى نو و روشى جديد بوده است،و در هر حال از جمله روشنفكران علما به حساب مىآمده است.به همين جهت دستبه نوشتن مقالههايى اجتماعى و علمى زده است كه مورد توجه علامه فقيد سيد شرف الدين عاملى كه در آن هنگام در اوج شهرت و نفوذ روحانى بوده قرار گرفته است.
آقاى شرى،اظهار مىكرد:مرحوم سيد شرف الدين همواره به من توصيه مىفرمود كه درباره امامت و خلافت چيزى بنويسم و من مىگفتم:تا هنگامى كه اين مساله براى خودم هضم نشود نمىتوانم آن را به قلم بياورم.گويا وى در آن هنگام،تحت تاثير اين انديشه بوده است كه آزادى و دموكراسى (روح حاكم بر عصر ما)
ايجاب مىكند كه مردم در انتخاب رهبر و حكمران،و طرز حكومت آزاد باشند،ومبناى تشيع كه مقيد به نص،و تبعيت مطلق از امام است،با آن سازگار نمىباشد.
مىگفت:همواره در اين فكر بودم كه مساله امامت را با روشهاى موجود اين عصر حل كنم و از اين راه قشر تحصيلكرده و روشنفكر را قانع سازم،تا اين كه با امداد الهى جرقهاى به فكرم زد،و راه بحث را به رويم گشود،نتيجة رسالهاى به نام«الخلافة فى الدستور الاسلامى»تحرير كردم و طبق آخرين روشهاى حكمرانى در جهان،مساله امامت را مورد تجزيه و تحليل قرار دادم.