شيخ رئيس در فصل مذكور در اثبات قوه قدسيه و امكان وجود آن گويد : ( نقل به ترجمه([ ( تنبيه : شايد زيادتى دلالت بر قوه قدسيه و امكان وجود آن خواسته باشى پس بشنو : آيا نمى دانى كه حدس وجود دارد و انسان را در آن و در فكر مراتب است : بعضى غبى اند كه به هيچ راده اى به فكر بازگشت نمى كند و بعضى را تا اندازه اى زيركى هست و به فكر تمتع مى يابد و بعضى تيز ذهن تر و زيرك تر از آن است و او را به حدس برخورد و دريافتى در معقولات است ؟ و اين تيزى ذهن در همه يكسان نيست بلكه بسا اندك است و بسا بسيار و چنانكه در جانب نقصان منتهى به عدم الحدس مى شود پس يقين دان كه در جانب زيادت ممكن است حدس منتهى به غنى شود كه در اكثر احوالش از تعلم و فكر غنى باشد]) .
اين فصل در نسخ مطبوعه مصدر به([ اشاره]) است ولى مطابق چند نسخه مخطوط مصحح به([ تنبيه]) عنوان شده است كه شيخ هر حكمى را در اثبات آن احتياج به برهان است آن فصل را به اشاره مصدر نمود و هر فصلى كه در اثبات حكم آن تجريد موضوع و محمول آن از لواحق يا نظر به براهين گذشته كفايت مى كند از آن تعبير به تنبيه كرد . حسن صنيعت شيخ اين است كه از غبى شروع كرد و به غنى منتهى شد كه انسانى گول است و او را از فكر فائدتى نباشد و ديگرى به قدرى ثقافت و حدت ذهن دارد كه مؤيد به روح قدسى باشد و غنى از تعلم و تفكر و بين اين دو مراتب است . شخصى در حركت فكرى بسيار غبى است كه يك مطلب را بايد برايش چند بار مكرر كرد و مثالهاى گوناگون آورد تا بتواند