واقعه شجره آخر خطبه قاصعه نهج البلاغه كه به امر رسول الله صلى الله عليه و آله از جاى خود بركنده شد و چون مرغ بال زنان آمد تا پيش رسول الله بايستاد و تمام معجزات و خوارق عادات و كرامات از شق القمر و شق الجبل و شق البحر و قلع درب قلعه خيبر و غيرها همه از ولايت تكوينى است كه نفوس مستعده مؤيد به روح القدس باذن الله تعالى چنان تأثيرات در كائنات مى كنند . امير عليه السلام در رساله اى كه به سهل بن حنيف نگاشت مرقوم داشت كه : ([ و الله ما قلعت باب خيبر و رميت به خلف ظهرى أربعين ذراعا بقوه جسديه و لا حركه غذائيه لكنى أيدت بقوه ملكوتيه و نفس بنور ربها مضيئه ]) .
اين حديث شريف كه از غرر احاديث است مطابق ضبط و نقل جناب صدوق در امالى است ( 1 ) ولى جناب عمادالدين طبرى كه از اعلام قرن ششم هجرى است در كتاب بشاره المصطفى لشيعه المرتضى ( 2 ) چنين روايت كرده است : ([ والله ما قلعت باب خيبر و قذفت به اربعين ذراعالم تحس به اعضائى بقوه جسديه و لا حركه غذائيه و لكن ايدت بقوه ملكوتيه و نفس بنور ربها مضيئه ]) . عارف جامى در سلسله الذهب گويد :
بوده از غايت فتوت خويش خالى از حول خويش و قوت خويش
1 امالى صدوق
مجلس هفتاد و هفتم
ص 307
ط 1
چاپ سنگى . 2 بشاره المصطفى
ص 235
ط نجف .