اویس قرنی

محمدرضا یکتایی

نسخه متنی -صفحه : 99/ 9
نمايش فراداده

درباره ى آن وجود مقدس چنين فرمود : و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين .(32) آرى ، پيامبر رحمت صلى الله عليه و آله نسيم رحمت را از سوى يمن ، از آن گل باغ معرفت ، دريافت مى كند. و جاى شگفتى نيست كه روزى از روزها رسول خدا صلى الله عليه و آله اصحاب خويش را چنين مورد خطاب قرار دهد :

ابشروا برجل من امتى يقال له اويس القرنى فانه يشفع لمثل ربيعه و مضر؛ (33) بشارت مى دهم به شخصى از امتم كه به او اويس قرنى گفته مى شود و او (براى افراد كثيرى ) به تعداد دو قبيله ربيعه و مضر شفاعت مى كند.

آرى اويس كسى است كه بشير نذير و سراج منير صلى الله عليه و آله به آمدنش بشارت مى دهد.

اويس كسى است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در خطاب به عمر، آن كلام نغز را با اين سخن پر مغز تداوم مى بخشد :

يا عمر! ان انت ادركته فاقراه منى السلام ؛ (34) اى عمر اگر محضرش را درك كردى ، سلام مرا به او برسان .

سلام بر اويس كه پيامبر صلى الله عليه و آله را نديد و به او ايمان آورد و رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره او چنين فرمود : يومن بى ولايرانى . (35) سلام بر اويس كه نبى مكرم صلى الله عليه و آله طلب استغفار از وى را اين گونه دستور مى دهد : ... فمن لقيه منكم فمروه فليستغفرلكم . (36) سلام بر اويس كه دوست و خليل فرستاده ى رب جليل است : @ خليلى من هذه الامة ، اويس القرنى . (37) و چرا رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره ى اويس چنين مى گويد؟! در زمان اويس نيز اين پرسش مطرح بود.

شخصى از مادر اويس مى پرسد كه از كجا اين جايگاه عظيم و پايگاه رفيع براى فرزندت حاصل شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را به گونه اى مدح و ستايش كرده كه نمونه ندارد، و حال آن كه حضرت او را نديده است ؟!

مادر وى پاسخ مى دهد : اويس از دوران بلوغ ، عزلت و گوشه نشينى بر مى گزيد، و به تفكر و عبرت آموزى مى پرداخت . (38) حال اگر بشارت محمد صلى الله عليه و آله و شهادت مادر را درباره ى اويس كنار هم بگذاريم ، قدر و منزلت او را آشكارتر مى بينيم ، و ناگريز در برابر بزرگيش ، سر به زير مى افكنيم و او را به ديده تكريم و تعظيم مى نگريم .

سلام بر اويس كه پيامبر او را خير التابعين ناميد (39) و اگر دستور داد كه از او درخواست استغفار كنيد و سلام مرا به او برسانيد، نشانه هاى او را نيز اين گونه بيان داشت : اويس چشمان ميشى دارد و بين دو كتف او اثر گرفتگى وجود دارد، متوسط القامه و بسيار گندم گون است ، چانه اش مايل است ... قرآن مى خواند و به حال خويش مى گريد. دو جامه ى كهنه دارد. زمينيان او را نمى شناسند، اما نيز آسمانيان معروف است .

اگر به خداوند قسم خورد، سوگندش پذيرفته است . پايين دوش چپ او لكه ى سپيد رنگى وجود دارد. هنگامى كه قيامت فرا رسد، به ديگر مردمان گفته مى شود؟ وارد بهشت شويد، ولى به اويس گفته خواهد شد كه بايست و شفاعت كن ، خداوند به تعداد قبيله ربيعه و مضر، شفاعت او را مى پذيرد. (40) اويس مردى است با موهاى بلند و بر پهلوى چپ و كف وى به اندازه ى يك درهم سپيدى است .(41) پيامبر رحمت صلى الله عليه و آله در هنگام وفات ، جامه ى خويش به اويس قرنى مرحمت مى فرمايد. (42) همو بود كه گاه گاهى مى فرمود : واشوقاه اليك يا اويس القرن ؛(43) چقدر اشتياق ديدارت را دارم اى اويس قرنى !

اويس ، ميراثدار ارزشها

برخى افراد هستند كه اگر مورد تعريف و تمجيد بزرگى قرار گيرند، ديگر در در پوست خويش نمى گنجد و به سرعت گرفتار انحراف و انحطاط مى شوند.

و ارزشهاى را كه بدان افتخار و تظاهر مى كنند از دست مى دهند. در صورتى كه نگهدارى ارزشها بسيار دشوارتر از دستيابى به آنهاست . اگر يك بار ديگر اويس را در نگاه پيامبر صلى الله عليه و آله مرو كرده و از كوچه هاى زندگانى اويس نيز عبور كنيم ، به خوبى مى يابيم كه اويس ميراثدار ارزشها و پاسدار