شكستن اين حجاب، و آزاد گشتن از اين اسارت ،يكى از موفقيتهاى بسيار پر ارزش براى سالك، و يكى ازنشانهاى بارز عبوديت است.
امام صادق سلام الله عليه بيانى در اين باب دارد كه قسمتى از آن چنين است: «لا يصير العبد عبدا خالصالله تعالى حتى يصير المدح و الذم عنده سوء، لان الممدوح عندالله لا يصير مذموماً بذمهم و كذلك المذموم...»(مصباح الشريعة، باب 47) يعنى «بنده، بنده خالص خداى متعال نمىشود، مگر اينكه مدح و ذم مردم نزد او يكسان گردد، چرا كه ممدوح در نزد حق با ذم اين و آن هرگز مذموم نمىگردد، و مذموم در نزد اونيز با مدح اين و آن، ممدوح نمىشود...».
در اين بيان به نكات مخصوص و عميقى برخورد مىكنيم كه از شرح آنها بلحاظ مراعات اختصار، صرف نظر نموده و دقت در آنها را به عهده شما مىگذاريم، مخصوصاً تأمل در اين نكته را كه: خالص بودن در بندگى، و بندگى فقط او را داشتن، با آزاد بودن از بندگى اين و آن، و خود رها كردن از قيد و بند مدحها و ذمهاست.
و نيز، تأمل در اين نكته را كه: مدح به معنى كلمه، مدح حضرت حق، و ذم به معنى كلمه، ذم جناب اوست، و مدحها و ذمهاى ديگر، همه هيچ است و موهوم، و اسير آنها هم اسير خيال است و گرفتار وهم.
تذكر اين نكته هم لازم است كه نه تنها مدح و ذم با عنايات ربوبى نزد سالك يكسان ميگردد، بلكه، اگر مشمول عنايت خاص حق و توجهات حضرات معصومين صلوات الله عليهم اجمعين بشود، و خود نيز در مقام مجاهدت از همت بلند بر خوردار باشد، به جايى مىرسد كه از مدحها و تعريف رنج نيز مىبرد وباطناً عذاب مىكشد، و وحشت درونى خاصى از مدح و تعريف پيدا مىكند.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله وسلم فرمود: «رأس التواضع أن تكره ان تذكر بالبر و التقوى» (جامع السعادات، ج 2، ص 362) يعنى «مرتبه اعلاى تواضع و اصل آن اينست كه بر تو خوش نيايد به خوبى و پاكى تو را ياد كنند».
(دفتر دوم مثنوى)
در مقام توبه لازم است سالك از آرزوهاى طولانى خويش نيز توبه نموده، و به موازات توبه از حرامها، از آرزوهاى طولانى هم بر گردد، و خود را از آنها تطهير كند. و لازم است در كنار زدن آرزوها از وجود خويش