اين دو آيه از مضمون خاصى برخوردار است. در اين آيات به اين حقيقت اشاره مىفرمايد كه اگر محبت حق در دل انسان باشد، و اگر محبت، محبت صادقانه و به معنى كلمه باشد، مسلماً آرزوى مرگ را كه در حقيقت، آرزوى قرب حق و لقاى اوست، در برخواهد داشت، و چگونه مىشود كسى اور ا بخواهد، و از ورود به عوالم قرب وشهود، و از نيل به لقاى او در حال فرار باشد؟! آرزوى چنين كسى، همان آرزوى عارفان مشتقاق، و همان آرزوى محبان و عشاق خواهد بود، و آن، لقاء او وشهود وجه اوست، و مرگ هم مقدمهاى بيش نيست.
سالك صادق از همان اول سلوك اين آرزو را در دل خويش مىپروراند، تا جايى كه به اوج خود رسد، بنحوى كه اگر نباشد اجل تعيين شده از جانب پروردگار، روح او لحظهاى در بدن قرار نگيرد. شوق لقاء بى قرارش كند، و خوف حرمان پريشان حالش. هم شدت شوق او اقتضاى مرگ را مىكند، و هم خوف سخت او انقطاع روح از بدن را ايجاب مىنمايد.
حضرت سيد الاولياء أمير المؤمنين سلام الله عليه در مقام توصيف مشتاقان و محبان، در قسمتى از سخنانش مىفرمايد: «ولو لا الاجل الذى كتب الله عليهم لم تستقر أرواحهم فى أجساد هم طرفة عين شوقا الى الثواب و خوفا من العقاب»(خطبه 184 نهج البلاغه، فيض الاسلام) يعنى «بندگان حق و محبان اوچنان شوق لقاء دارند، و چنان خوف حرمان و عقاب بر آنان غالب است كه اگر أجل و مدتى كه خدا براى حيات دنيوى آنان كتابت فرموده است نبود، به اندازه يك چشم برهم زدن ،ارواح آنان در اجسادشان قرار نمىگرفت».
آرزوى قرب و لقاى حضرت مقصود، نزد صاحبدلان آرزومند، حساب ديگرى دارد و به آنان زبان خاصى مىبخشد.
(حافظ)
پيداست كه اين آرزو را در دل داشتن از اول امر، با آرزوهاى ديگر، يعنى با آرزوى ماندن در دنيا و رسيدن به چنين و چنان، كه در حقيقت، فرار درونى از حق و جوار او، و فرار ازمرگ و لقاى اوست، مسئله درد آورى را در بر دارد كه براى سالك از هر چيزى دردآورتر و خطرناكتر است، و آن اينكه:
هر كس از لقاى حق در حال فرار بوده و لقاى او را دوست نداشته و از آن كراهت داشته باشد، جناب او نيز لقاى وى را دوست نخواهد داشت و از آن كراهت دارد، و اين امرى استكه دردناك بودن آن در تصور نگنجد، و در شرح و بيان نيايد، و بايد از ابتلاء به چنين خسرانى به خود پروردگار پناه برد.
امام صادق سلام الله عليه در قسمتى از بيان خود در خصوص ياد مرگ كه در مصباح الشريعة نقل شده است مىفرمايد: «قال النبى صلى الله عليه و آله: من أحب لقاء الله احب الله لقائه، و من كره لقاء الله كره الله لقائه»(باب 83 مصباح الشريعة) يعنى «نبى اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر كس لقاى خدا را دوست بدارد، خدا نيز لقاى او را دوست مىدارد،و هر كس لقاى خدا راكراهت داشته باشد، خدا نيز لقاى او راكراهت دارد».
و چه خوب و ابتهاجآور است اين بيان آن حضرت كه: «هر كس لقاى خدا رادوست بدارد، خدا نيز لقاى او را دوست مىدارد».