اوست، هرگز چشمانم را باز نكردهام مگر در حالى كه احتمال مىدادهام خدا روح مرا قبض كند قبل از اينكه چشمانم را ببندم، و هرگز چشمان خود بالا نبردهام مگر در حالى كه گمان كردهام قبض بشوم قبل از اينكه چشمانم را پايين آورم، و هرگز لقمهاى به دهان نگذاشتهام مگر در حالى كه احتمال دادهام نتوانم لقمه را فرو ببرم و مرگ فرا رسد و لقمه در گلويم بماند».
بعد از اين بيان فرمود: «اى فرزندان آدم، اگر مىفهميد، پس خود را از مردهها حساب كنيد، و قسم به خدايى كه جانم به دست اوست، آنچه به شما وعده داده شده است خواهد آمد و از شما كارى ساخته نيست.
راه بهتر وروش تجربه شده براى پاك شدن از آرزوهاى دنيوى، راه وروشى كه براى ارباب سلوك كاملا مجرب مىباشد، و تأكيدات زيادى در روايات وارده ازحضرات معصومين صلوات الله عليهم اجمعين در خصوص آن آمده است، ياد نمودن جدى و مداوم مرگ، و هميشه در نظر خود مجسم كردن مرگ و بعد از مرگ است.
البته مقصود از اين امر، اين نيست كه انسان عقيده داشته باشد و بداند كه خواهد مرد. اين،چيزى است كه همه عقيده دارند و همه مىدانند، و با اين همه به خود نمىآيند. مقصود اين است كه مرگ خود را به عنوان يك امر جدى و واقعيت اجتنابناپذير در نظر بياورد و بداند هر ساعتى احتمال آن هست، و احتمال هم دارد كه امروز و فردا به سراغ وى بيايد و با وضع نامطلوب و وحشتناكى كه از لحاظ عمل دارد، او را به آن سو ببرد و كار از كار بگذرد، و آنچه به تصور نمىآيد پيش آمده و فرياد حسرت بجايى نرسد. و مقصود اين است كه مرگ با وضع نامطلوبى كه وى دارد، به صورت يك مشكل فوقالعاده كه جدى و حتمى است، فكر او را مشغول نموده و به عنوان يك درد بزرگ در باطن وى هميشه مطرح مىباشد.
يعنى دائماً با بر نظر آوردن وضع گشته و ريزهكاريهاى گذشته خود، و با به نظر آوردن وضع فعلى و جزئيات گرفتاريهاى بىشمار خود، به اين حقيقت توجه كند كه اگر جدا مرگ او امروز و فردا يا در آينده نزديك به سراغ او بيايد، چه خواهد كرد؟! و چه خواهد شد؟! مگر نه اين است كه خداى متعال فرموده است: همه ذرات اعمال شما و حركات و سكنات شما، چه خير باشد و چه شر، بى حساب نخواهد بود، وهمه را خواهيد ديد، ونتيجه يا صورت آنسويى همه را خواهيد يافت؟! و اگر از اول عمر تا حالا همه جزئيات حركتهاى ظاهرى و باطنى، همه نيتها و قصدها، همه خصلتها و خلقها، همه تمايلها و تعلقها، همه محبتها و عداوته، همه فكرها و عقيدهها، و همه عملها و روشها را با همه ريزهكاريها و دقايق آنها شاهد باشد، و با آنها در محضر حضرت حق قرار بگيرد، و صور اخروى آنها را بيابد، و حساب تك تك آنها را پس بده، و جزاى همه را جدا ببيند، چه عالمى خواهد داشت؟!
اگر انسان اين چنين به ياد مرگ باشد، و آنرا برنامه خود كند، مسلماً به خود خواهد آمد، و به فكر نجات خود خواهد افتاد، و دل از دنيا و آرزوهاى دنيوى برداشته و جوياى دواى درد خود خواهد بود. هر كسى چنين يادى از مرگ داشته باشد، ثمرات و بركات بىشمار آنرا دريافته، و از جمله اينكه، آرزوهاى دنيوى براى او موهوم گشته و طبعاً از آنها پاك گرديده است.
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «اكثروا من ذكر الموت فانه يمحصّ الذنوب و يزهد فى الدنيا» (جامع السعادات، ج 3، ص 38)يعنى «زياد به يادمرگ باشيد كه ياد مرگ، گناهان رااز ميان مىبرد و موجب زهد در دنيا مىگردد».
(دفتر اول مثنوى)