اشباه آنها مىاندازد. اين واديها آنچنان بعيد و عميق است كه گرفتاران در آنها در عين اينكه از صاحبان ايمان مىباشند، لااقل با شنيدن و دانستن حالات و خصوصيات عبودى انبياء و رسول اكرم و ائمه اطهار صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين، و با آگاه شدن از آن همه خوفها، خشيتها، تضرعها، گريهها، و حزنها و اندوهها از آنان، آن هم با آن منزلتها و با آن مجاهدتها و عبوديتها كه داشتهاند، نيز بخود نمىآيند و فكر نمىكنند كه مسئله چه بوده و چه هست؟! و چه اندازه جانب حق در نزد آنان بزرگ و برتر بوده و علو و عظمت داشته است؟! و چه اندازه ما در بىخبرى و بافتههاى غرور آور خويش غوطه وريم و از قدر و عظمت حق و ساحت عز او ناآگاه مىباشيم؟!.
آيات قرآنى و اشارات آيات با وضوح كامل از اين حقيقت خبر مىدهد كه جاهلان و غافلان و غوطهوران در اوهام و خيال، از قدر و عظمت حق و از علو ساحت قدس او آگاه نبوده و در حجاب بسيار خطرناكى قرار گرفتهاند، آن هم در مراتب مختلف؛ يعنى كافران و معاندان بنحوى، و صاحبان ايمان از معصيت كاران و غوطهوران در دنيا و هواهاى نفسانى نيز بنحو ديگر يا به انحاء ديگرى.
در آيه 74 سوره حج مىفرمايد: «ما قدروا الله حق قدره ان الله لقوى عزيز»يعنى «آنان قدر و عظمت خدا را آنچنان كه بايد، نشناختهاند. خداى متعال قوى و عزيز است». و در آيات 64تا 67 سوره زمر مىفرمايد: «قل أفغير الله تأمرونى أعبدأيها الجاهلون، و لقد أوحى اليك و الى الذين من قبلك لئن أشركت ليحبطن عملك و لتكونن من الخاسرين، بل الله فاعبدوكن من الشاكرين، و ما قدروا الله حق قدره...» يعنى «اى پيامبر، بگو، پس آيا به من امر مىكنيد غير خدا را پرستش كنم اى مردم جاهل؟!! و به تو و به انبياء قبل از تو وحى گرديده است كه اگر در مقام پرستش به خدا شريكى قرار دهى عمل تو حبط و محو مىگردد و از آنها مىشوى كه در خسرانند. بلكه، فقط خدا را عبادت كن و فقط او را طلب نموده و از شكر گزاران باش. و آنها كه غير خدا را پرستش مىكنند و غير او را مىطلبند و دل به غير او مىدهند، خدا را چنان كه بايد، به عظمت نشناختهاند...».
در فهم خوب اين آيات لازم است بدانيم كه طاعت از غير اگر چه نفس خود باشد، دل دادن به غير اگر چه مباح باشد، خوش بودن با غير و ناخوش بودن از فقدان غير، همه و همه از مراتب شرك خفى بوده و پرستش و عبادت غير خدا محسوب است و هر كدام بنحوى از عدم تعظيم حق و از نشناختن و مراعات نكردن جانب عز و عظمت او سرچشمه مىگيرد ساحت عظمت و كبرياء و عزت و قدس او با اغيار نمىسازد و ظلمتها و خباثتها را بدانجا راه نيست.
(دفتر اول مثنوى)
خالى بودن دل از تعظيم حق، توجه نداشتن به قدر و عظمت او، و مراعات نكردن ساحت عز او، از مصائب و گرفتاريهاى بسيارى مهم و پر خطر است. چه بسيار انسانها كه از همين رهگذر به حرمانها و خسرآنهاو هلاكتها افتادهاند و مىافتند، و چه بسيار از صاحبان ايمان كه از همين جهت به مهلكهها گرفتار شده و مىشوند و خود نيز نمىدانند و احياناً نادانسته همه اعمال و طاعاتشان نيز به لحاظ توجه نداشتن و مراعات نكردن جانب عزت و عظمت، و به لحاظ كوچك شمردن آنچه بزرگ است، از ميان مىرود و مصداق آيات شريفه ميشوند كه مىفرمايد:«قل هل ننبئكم بالاخسرين أعمالا - الذين ضل سعيهم فى الحيوة الدنيا و هم يحسبون انهم يحسنون صنعاً»(آيه 103 و 104 سوره كهف). يعنى