و اين حقيقتى است كه تأمل در دعاها و زيارتها و مناجاتها ما را به آن هدايت مىكند.
در هر صورت، در توسل و استشفاع، در جلب نظر، در كسب رأفت، و در تحصيل رضايت آن حضرت بايد جديت كامل داشته باشد، و در اين باب مسامحه نكند. بسا ساعتى خوب به توسل و استشفاع بپردازد، و موفق شود نظر خاص آن حضرت را به خود معطوف بدارد، و رأفت و رضايت او را به دست آورد، و حضرتش نزد خداى متعال براى او شفاعتى كند كه بر اثر آن جذبات و عنايات خاصه ربوبى شامل حال او گرديده و در يك ساعت به فضل بزرگى نايل آيد كه در يك سال مجاهدت عبودى به آن نايل نمىشد، و بلكه در سالها.
البته اين توفيق هم از خداست، و او بايد منت گذارد و انسان را به چنين توسل و استشفاع كه آثار و بركات بالايى را دربر دارد موفق بفرمايد؛ و امنن علينا بر ضاه و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خيره ما ننال به سعة من رحمتك و فوزاً عندك. (دعاى ندبه).
سخن اين است كه بايد به هر حيلهاى است در دل آن حضرت راه يافت، و در قلب شريف او براى خود جايى پيدا كرد، كه قلب او قلب است و مورد نظر حق، قلبى كه خداى متعال مىخواهد، قلبى كه مجلاى جمال و جلال اوست، قلبى كه اصل ايجاد و خلقت براى آن است، قلبى كه خدا جمال خود در آن نهاده، و عشق او به خود و جمال خود، عشق به آنرا كه آيينه جمال اوست در بر دارد، و اين قلب، محبوب جناب اوست، و هر كه به هر اندازه در اين قلب براى خود حساب باز كرده باشد، به همان اندازه مشمول نظر خواهد بود، و از رأفت حق برخوردار.(دقت شود).
مگر نخواندهاى اين آيات را كه «يوم لا ينفع مال و لابنون - الا من أتى الله بقلب سليم »و مگر از اين آيات به اين حقيقت نرسيدهاى حضرت معبود جل شانه فقط به قلبى نظر دارد كه در آن جز او نيست؟!.
من و تو بايد سعى كنيم براى خود در چنين قلبى كه «قلب» است جايى پيدا كنيم، و از رأفت آن براى خود سهمى.
در اينجا به اين اشعار از مولوى هم خوب دقت كن كه:
(دفتر پنجم مثنوى)
امر نهم، مداومت بر عرض طاعت و تبعيت، تجديد عهد و بيعت، و اظهار مودت و محبت نسبت به همه حضرات