(دفتر چهارم مثنوى)
ترك هواها، و ترك مشتهيات نفسانى، شكستن «نفس» است، و اين امر در سفر الى الحق اسرار عميقهاى دارد.
هر چه «نفس» خود شكستى، دل را حيات بخشيدى، حقيقت خود را يافتى، به موطن خويش نزديك شد، و به قرب حضرت محبوب نايل آمدى. سر اين امر را نيز آنگاه مىيابى كه موفق بر آن شوى، و مادامى كه قدم در اين وادى نگذاشتهاى به سر آن واقف نگردى.
امام صادق از پدران بزرگوار خويش از رسول اكرم صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين نقل مىكند كه فرمود:
«طوبى لمن ترك شهوة حاضرة لموعود لم يره». [1] يعنى «خوشا به حال كسى كه شهوت حاضر را براى نيل به موعودى كه نديده است ترك كند».
تأمل در اين بيان را به عهده اهل تأمل مىگذاريم.
«نفس» و به تغبير روشنتر «نفس اماره» دشمن انسان است، و انسان را از مقصد اعلى باز مىدارد، و شكستن اين دشمن به نفع انسان، و موجب حيات و سعادت وى مىباشد.
از امام جواد سلام الله عليه نقل شده كه فرمود:
«من أطاع هواه أعطى عدوه مناه». [2] يعنى «هر كس از هواى خود اطاعت كند، آرزوى دشمن خويش را بر آورده است».
و شايد منظور از «عدو» در اين بيان، همان شيطان باشد، وليكن فرقى نمىكند، زيرا نفس اماره هم از جنود اوست.
[1]. خصال صدوق، باب الواحد، حديث دوم. [2]. بحار، ط ج، ج 70، ص 78.