هواى او كنار بزند، هواى او جايگزين هواى غير در دل بنده مىگردد، و همت بنده متوجه جناب او، و جوار قدس او مىشود. و اين همان انجذاب به سوى اوست.
اين، عنايت بسيار بزرگى از حضرت پروردگار براى سالك راه است كه از طرفى دل وى را بى نياز بگرداند، و «غنا» و «وارستگى» در دل وى به وجود بياورد، و وى را باطناً از حرص و طمع در اين و آن آزاد كند، و از طرف ديگر، همت وى را در نيل به جوار قرب خود قرار دهد. واين عنايت از آثار و بركات ترك هواها و مشتهيات نفسانى به منظور تحصيل قرب است.
آنجا كه انسان براى حضرت محبوب، از محبوب نفس خود بگذرد، حضرت او نيز جانب وى نگه مىدارد.
(حافظ)
سلطان هواها قوىترين و غالبترين سلطانهاست، و سالك بايد سلطان هواها را در وجود خود بشكند، والا راه به جايى نخواهد برد، و اين با همان ترك هواها و مشتهيات نفسانى خواهد بود.
زيد بن صوحان از حضرت مولى الموحدين اميرالمؤمنين صلوات الله عليه سوال نمود، كدام سلطان غالبتر و قوىتر است؟ فرمود: «هواى نفس». [1] و امام صادق سلام الله عليه از آن حضرت نقل مىكند كه فرمود:
«أشجع الناس من غلب هواه». [2] يعنى «شجاعترين مردم كسى است كه بر هواى خويش غالب باشد».
و بالاخره، صدق و وفاء در مقام طلب، اين معنى را ايجاب مىكند كه بايد هواى غير را كنار گذاشت، و جانب اهل وفا را مراعات كرد.
[1]. امالى صدوق نقل از بحار، ط ج، ج 70، ص 76. [2]. بحار، ط ج، ج 70، ص 76.