سراغ وى آيد، و بالاخره، فضل او دست وى بگيرد و وى را دريابد.
(حافظ)
با شرحى كه گذشت معلوم شد كه سالك بايد سعى كند در همه اوقات و در همه احوال باطناً در حال «ذكر» باشد.
به هر امرى و به هر كارى هم اشتغال داشته باشد، باطناً از «ذكر حضرت معبود» غافل نگردد، و از «غفلت» اجتناب كند.
در اين مقام بايد سعى جدى ومجاهدت پىگير داشته باشد، وسستى و مسامحه نكند، و الا موفقيت نخواهد داشت.
بايد به معنى توجه داشته باشد كه شيطان و نفس على الاتصال مىخواهند وى را به غفلت بكشانند.
از وقتى كه مجاهدت در اين امر را شروع مىكند،و تصميم مىگيرد هميشه در باطن خويش د رحال ذكر باشد، به لحاظ اينكه غفلت از خداى متعال مدتهاى طولانى در وجود وى ريشه دار گشته است، در ظاهر امر به بهانههاى مختلف و بىشمار و در باطن امر به وسوسه شيطان و نفس به سوى «غفلت» كشيده خواهد شد.
لذا بايد تصميم بگيرد مراقب حال خود باشد، و هر وقت به هر بهانهاى به «غفلت» كشيده شد، فوراً متذكر شود، واستعاذه و استغفار كند، و به «ذكر» بر گردد.
استعاذه و استغفار در قلب كافى است، و اگر محذورى نباشد و به زبان هم بياورد، بهتر خواهد بود.
آيات 200 و 201 سوره اعراف به اين معنى اشاره، و به آن امر مىكند. در اين آيات مىفرمايد: