«و اما ينزغنك من الشيطان نزغ فاستعذ بالله انه سميع عليم - ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا فاذا هم مبصرون».
يعنى «و اگر وسوسهاى از جانب شيطان بر تو راه يافت، پس به خداى متعال پناه ببر، كه او سميع و عليم است - پرهيزگاران را هر وقت وسوسه شيطانى رسد، و طايف شيطانى بر دل آنها روى بياورد، فوراً به خود آيند، و به حقيقت حال آگاه شوند».
اين ترجمه ساده اين آيات بود. توصيه مىشود در آنها تدبر زياد كنيد، و در تعابير و اشارات آنها تعمق نماييد. حقايق گفتنى در خصوص اين آيات، و در خصوص نكات موجود در آنها بسيار است، وليكن مجال آن نيست.
غفلتى كه عارض مىشود، در حقيقت «نزغ» شيطان، و از «طايف شيطانى» يا «شيطان طايف» است كه در اطراف «دل» دور مىزند، ومترصد اخلال و افساد در آن است. مترصد اين است به هر بهانهاى باشد به «دل» راه يابد و آنرا به اين سو و آن سو بكشد، و از توجه به حضرت معبود، و ذكر او باز بدارد. (دقت شود).
اگر با عنايات ربوبى، و با مجاهدت پىگير در اين مقام، موفق بر اين شد كه حال غالب بر باطن وى حال ذكر باشد، در اين صورت، انس به حضرت معبود يافته، و نظر خاص و عنايت مخصوص جناب او را به دست خواهد آورد، نظر و عنايتى كه سالكان دردمند، و طالبان سوخته را آرزوى آن است.
به اين بيان كه به نقل بحار از عدةالداعى در بعضى احاديث قدسيه آمده است دقت مىكنيم: مىفرمايد:
«ايما عبد اطلعت على قلبه فرأيت الغالب عليه التمسك بذكرى توليت سياسته وكنت جليسه و محادثه و أنيسه» [1] يعنى «هر بندهاى كه بر دل او نظر انداختم، و ديدم حال غالب بر آن ذكر من است، تدبير امور او را خود عهدهدار شده، و همنشين، هم صحبت، و أنيس او مىشوم».
(حافظ)
[1]. بحارالانوار، ط ج،ج 93، ص 162.