شما در زمين تا وقتى معين استقرار و متاعى خواهد بود. پس در اين هنگام آدم از پروردگارش كلماتى تلقى نموده كه در نتيجه آن خدا بر او عطف نظر نمود و او توبه كرد و توبهاش مورد قبول خدا شد كه خدا صاحب عطف و توبهپذير و داراى رحمت است. گفتيم به آنها كه همه از اين مقام فرود آييد و هدايتى از جانب من بسوى شما مىآيد كه راه بازگشت را به شما نشان خواهد داد و كسانى كه از هدايت من تبعيت كنند، خوف و اندوهى براى آنان نخواهد بود و آنان كه كفر ورزيده و آيات هدايت ما را تكذيب كنند، آنها اصحاب آتش بوده و براى هميشه در آن خواهند بود».
تأمل در اين آيات و اشارات و نكات آنها كه بيانگر يك جريان تكوينى است، اين حقيقت را روشن مىكند كه در اثناى هبوط آدم و بلحاظى در اثناى هبوط انسان از جوار قرب بسوى دنيا، عنايتى از جانب پروردگارشده و فرصتى عطا گرديده و باب بازگشت باز گذاشته شده و طريق آن نيز ارائه گشته است تا هر كه خواهد از اين فرصت استفاده نموده و از طريقى كه در اختيار اوست به آنچه از دست داده و بلكه به بالاتر از آن نايل آيد.
و در بيانى ديگر، يوسف انسان در چاه ظلمانى ماده بلحاظ لغزشى كه پيش آمده، افتاده و محبوس گشته و در اين بين، فرصتى بسيار محدود در اختيار او قرار داده شده و ريسمانى از بالا بسوى او در چاه آمده است تا فرصت تمام نشده دست به آن ريسمان زند و نجات يابد. اين وقت و فرصت، براى اينست و بس.
(دفتر دوم مثنوى)
بنابراين، آن كه بيدار گشته و پردههاى جهل و غفلت را تا حدودى كنار زده و بخود آمده است، معنى وقت و فرصت را دانسته و ارزش آنرا خواهد يافت، آنهم در حدى كه بيدارى حاصل شده و به اندازهاى كه جهل و غفلت كنار رفته است؛ و طبعاً هر كه بيدارتر، به همان اندازه هم فرصت نزد او مغتنمتر و وقت براى او عزيزتر. شخص بيدار هرگز راضى نمىشود كه لحظهاى از وقت خويش را در غير آنچه اين وقت براى آن هست، مصر وف بدارد و هر چه بيدارتر باشد بهتر مىيابد كه در هر لحظهاى از آن چه مىشود كرد و چه گرفتارى و خسرانى را مىشود از خود دور نمود و چه قدمى را در طريق مطلوب دل مىتوان برداشت. لذا از تضييع لحظات خويش اجتناب سخت مىكند.
پس وظيفه سالك بيدار، شناختن قدر وقت و به تعبير، اغتنام فرصت است. او بايد بداند كه فرصت دنيا براى بازگشت به موطن اصلى است، و بايد بداند كه سفر الهى الله، سفرى بس طولانى و پر فراز و نشيب است و حجب و موانع بس زياد است و در مقابل خويش بسى منازل دارد، و بايد فراز و نشيبهاى پر مخاطرهاى را پشت سر بگذارد ،و حجابهاى زيادى را كنار بزند، و منازل بسيارى را طى بنمايد؛ و طبعاً وقت و فرصت هر چه بيشتر باشد باز كمتر است، و هر لحظهاى در اين بين مغتنم مىباشد، و از دست دادن آن به هيچ وجه مجاز و معقول نبوده و حسرت بار است. پيداست كه توفيق بر اغتنام فرصت را نيز بايد از خداى متعال خواست. بايد هميشه با تضرع كامل دعا نمود كه او خود همه اوقات و همه شبها و روزها و ساعات را در طريق ذكر و طلب خود قرار دهد.