مبانی نظری تزکیه

محمد شجاعی

جلد 1 -صفحه : 490/ 416
نمايش فراداده

اين بيان در عين اينكه بسيار خلاصه است، با تعبيرات خاصى كه دارد، از حقايق بالايى خبر مى‏دهد، و پيام‏هاى راهگشايى براى سالكان دارد كه از شرح آنها صرف نظر مى‏كنيم، و تأمل در ابعاد آن را به عهده اهل آن مى‏گذاريم.

بنابراين، اولا شكر گزار باش كه چنين سفره انعام و فضل را گسترانيده‏اند، و منت گذارده و ابواب رحمت به روى خطا كاران باز كرده‏اند. وثانياً از فرصتى كه هست بخوبى استفاده كرده استغفار كن، استغفارى كه استغفار باشد، و جذب رحمت و جلب نظر كند.


  • الله الله هيچ تأخيرى مكن كه ز بحر لطف آمد اين سخن

  • كه ز بحر لطف آمد اين سخن كه ز بحر لطف آمد اين سخن

(دفتر چهارم مثنوى)

2- گناه مراعات نكردن آداب محضر حق، و توبه و استغفار در اين مرتبه ازمراقبه

براساس امر دوم از امور و وظايف نه گانه، آداب محضر حق را در همه حركات و سكنات خويش مراعات مى‏كنى،ومراقب ادب حضور هستى. در محضر پروردگار، آداب ظاهريه وباطنيه را تا آنجا كه مى‏توانى، حفظ مى‏كنى. توجه دارى كه او به ظاهر و باطن تو احاطه دارد، و در ظاهر وباطن تو حاضر است، و همه حركات و سكنات تو را، چه ظاهرى باشد و چه باطنى، زير نظر دارد. هميشه و در همه احوال خود را در محضر او مى‏بينى، و او را ناظر بر حركات خود، و بر ظاهر وباطن خود. مواظبت مى‏كنى چيزى از تو سر نزند كه موجب ناخشنودى او، موجب سخط او، و موجب دورى از او باشد. هميشه به ياد او هستى، و مراقب جانب او در حفظ ادب حضور.

مى‏دانى كه مواظبت بر آداب حضور ازضروريات در مقام عبوديت، و لازمه بندگى است.

تو ديگر اين اندازه فهميده‏اى كه نمى‏شود دعوى بندگى كرد، و با اين وصف، در محضر پروردگار خود مراقب حركات و سكنات خود نبود. و نيز، نمى‏شود دعوى حب وطلب داشت، و با اين حال، جانب حضرت محبوب را ناديده گرفت.

و تو با عنايات ربوبى دانسته‏اى كه جهل و بى معرفتى، و غفلت و بى خبرى بايد بسيار شديد و وحشتناك باشد كه انسان از يك طرف دعوى عبوديت، و دعوى حب و طلب كند، و از طرف ديگر از حضرت معبود در كمال غفلت باشد، و ادب حضور را با كمال بى شرمى زير پا بگذارد، آن هم در حالى كه از زبان معبود خويش با صراحت بشنود كه او خود بر مراعات وظايف عبوديت و آداب حضور، در ظاهر و باطن، و در همه حركات و سكنات دستورها مى‏دهد، و تحذيرها و هشدارها دارد.

او خود گاهى مى‏فرمايد:

«ألم يعلم بأن الله يرى» [1] و گاهى مى‏فرمايد:

«والله يعلم ما تبدون و ما تكتمون» [2] و در جايى مى‏گويد:

«و الله يعلم ما تسرون و ما تعلنون» [3] و در جاى ديگر مى‏گويد:

«و ان تبدوا ما فى أنفسكم أو تخفوه يحاسبكم به الله» [4] و نيز مى‏فرمايد:

«يعلم خائنة الاعين و ما تخفى الصدور» [5] و بالاخره در جاهاى زيادى از قرآن كريم، و در هر جايى هم به لسان مخصوص، و توأم با اشارات و نكات خاصى كه براى اهل آن از يك سو دستورها در بر دارد، و از سوى ديگر تحذيرها وهشدارها.

براى تو روشن شده است كه جهل و غفلتى فضيحت بارتر از اين نمى‏شود كه انسان د رمحضر كسى يا كسانى مانند خود قرار بگيرد، و از اينكه در محضر يك يا چند نفر انسان مانند خود است غفلت نكند و مراقب حركات و افعال خود باشد، و حركتى نكند و كارى انجام ندهد كه منافات با آداب حضور در آن محضر داشته باشد، وليكن همين انسان با اينكه مى‏داند در محضر پروردگار

[1]. سوره علق، آيه 14.

[2]. سوره نور،آيه 29.

[3]. سوره نحل، آيه 19.

[4]. سوره بقره، آيه 284.

[5]. سوره غافر، آيه 19.