سالك بايد گريه با اخلاص را در سلوك عبودى در هر حال و هر مقامى مغتنم بداند، مخصوصاً در اين مقام، يعنى در مقام استغفار. هر چه با سوز دل و احتراق باشد، قدر آن را بداند، و هر وقت چنين توفيقى دست داد، تضرع و دعا، و اصرار در استغفار را باچيز ديگر عوض نكند، و مراقب باشد دشمن فريب ندهد، و از راهى كه به روى وى بازشده است به لطايف الحيل باز ندارد. يعنى گريه و تضرع، و دعا و استغفار را قطع نكند، و حال خود را بهم نزند، و به بعد حواله ندهد، كه اين عنايتها به آسانى حاصل نگردد، و اين فرصتها هميشه به دست نيايد.
لازم است در اين حديث از امام صادق سلامالله عليه دقت كند كه مىفرمايد:
«اذا اقشعر جلدك ودمعت عيناك، فدونك دونك، فقد قصد قصدك». [1]
(دفتر پنجم مثنوى)
مقال ديگرى در سوز دل و گريه از سوز دل و گريه گفتيم، و به ظاهر سخن خود را به آخر برديم و گمان كرديم آنچه گفته شد كافى است. اما:
دل به فرياد آمد و گريه شكايت سر داد كه كم گفتى، وبسيار كم گفتى. نه از گفتنيهاى اسرار گفتى، و نه جز يك مورد از گفتههاى پيامبر و ائمه اطهار صلوات الله عليهم اجمعين. اسرار گريه گرچه زياد است و بسيارى هم ناگفتنى، وليكن گفتنيهايى هم دارد كه لااقل مىبايست به گوشههايى از آنها اشاره مىشد، تا اهل اشارت را موجب تذكر و بصيرت، و اهل حجاب و غفلت را موجب تعجب و حيرت گردد. گفتههاى پيامبر و ائمه هم گرچه بسيار است و نمىشود همه را گفت، وليكن بعضى را مىشود گفت، و بايد گفت، تا دردمندان را مايه بشارت، و فريب خوردگان را مايه حسرت شود.
اين، اجمالى از فرياد دل، و حديث سر بستهاى از شكايت گريه بود كه
[1]. اصول كافى ط ج،ج2، ص 478.