مبانی نظری تزکیه

محمد شجاعی

جلد 1 -صفحه : 490/ 471
نمايش فراداده

  • بر رهگذرت بسته‏ام از ديده دوصد جوى‏ باشد كه تو چون سر و خرامان بدرآيى

  • باشد كه تو چون سر و خرامان بدرآيى باشد كه تو چون سر و خرامان بدرآيى

(حافظ)

اگر كسى باشد كه اشراف و احاطه بر اين سو و آن سو داشته باشد، يعنى در افق بالايى قرار بگيرد كه هم اين طرف پرده را ببيند، هم آن طرف پرده را، چيز عجيبى خواهد ديد. يك شخص را در يك زمان در دو حالت كه نقطه مقابل هم هستند مشاهده خواهد كرد. در اين طرف كه طرف دنيوى است او را در سوز و گداز، و اشك و نياز خواهد ديد، و در آن طرف كه طرف اخروى است در ابتهاج شراب طهور، و لذت شهود، و نعمتها و كرامتها كه در وهم نيايد.

واقعاً تحيرآور است كه باطن غم، شادى؛باطن شادى، غم؛ باطن گريه، خنده؛ و باطن خنده، گريه باشد. تحير بالاتر در اين است كه ما پيش خود گمان مى‏كنيم از هستى و دقايق آن، و اسرار و عجايب آن چيزى فهميده‏ايم. همين گمان آنچه را كه بايد بكند، كرده است؛ چيزى كه هست، توجه به اين معنى هم نيست.

سوز و گريه، و قرب حضرت مقصود

از امام صادق سلام الله عليه روايتى نقل شده كه در آن حضرتش به ابى بصير درخصوص دعا و گريه مطالبى را مى‏فرمايد، و در ضمن از پدر بزرگوارش امام باقر سلام الله عليه نقل مى‏كند كه مى‏فرمود:

«ان أقرب مايكون العبد من الرب عزوجل و هو ساجد باك». [1] يعنى: «نزديك‏ترين حالت بنده نسبت به پروردگار عزوجل، حالتى است كه او در سجده با گريه است».

از اين بيان هم استفاده مى‏شود كه اين سوى قضيه با سوز دل صورت بر خاك نهادن و گريه كردن است، و در همان حال آن سوى قضيه به حضرت معبود نزديك شدن، و در جوار او متنعم و مبتهج گشتن. تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل، و ببين تنعم و ابتهاج قرب چيست؟.

[1]. اصول كافى، ج 2، كتاب الدعاء، باب البكاء.