(دفتر دوم مثنوى)
ششم: بطورى كه لذت و شيرينى گناه بر جسم خود چشاندهاى، سختى و تلخى طاعت را نيز بر آن بچشانى.
پس آن وقت كه اين امر حاصل شد، مىگويى: «استغفرالله».
امور لازم، و به تعبيرى، اركان وشرايط اصلى توبه صحيح در اول سلوك كه قبلا بطور مشروح توضيح داديم، از اين بيان بخوبى معلوم مىشود. يعنى وقتى اين امور براى سالك حاصل شد، مىتواند اميدوار به غفران ربوبى باشد و از مقام ربوبى طلب مغفرت كند و كلمه «استغفر الله ربى و أتوب اليه» را با صدق و اخلاص در محضر حضرت حق به زبان آورد و بسوى او بازگشت كند، زيرا در اين صورت زبان او با باطن او يكى است و زبان در حقيقت، زبان دل اوست و بازگشت وى نيز بازگشت به معنى كلمه است.
جمله آخر آن حضرت كه مىفرمايد: «فعند ذلك تقول استغفر الله »براى اهل معرفت اين حقيقت را معلوم مىكند كه انسان با توبه صحيح خويش كه داراى شرايط و اركان مذكور باشد، در اصل، اولين قدم در عبوديت را بر ميدارد و سير و حركات عبودى را تازه آغاز مىكند و تازه ايمان او معنى پيدا كرده و به راهى كه بايد در پيش داشته باشد، روى مىآورد. و نيز، تازه وقت آن رسيده است كه انسان از پروردگارش غفران بخواهد و از غفران او كه افاضات خاصه اوست، بهرهمند گردد، مانند هر ذره و هر موجود ديگرى از موجودات كه وقتى در طريق كمال خويش مىافتد، از افاضات ربوبى به تناسب جهاز وجودى خود بهرهمند مىگردد و رزق خود را در بازگشت بسوى مقصد از مقام ربوبى مىگيرد.
هر ذره و هر موجودى از موجودات را اگر خوب به نظر بياوريم، خواهيم ديد كه وقتى شرايط لازم در حركت بسوى كمال خويش را به دست آورد، آن وقت است كه در طريق كمال خود افتاده و از فيض مقام ربوبى به تناسب خود مستفيض مىگردد، تا به آنجا كه بايد حركت كند، رهسپار شود.
معنى جمله آخر آن حضرت اين است كه انسان قبل از توبه و آنجا كه هنوز در مقام مخالفت با پروردگار خويش است، در عين اينكه مدعى ايمان مىباشد، از حقيقت آن برخوردار نبوده و قدم در طريق ايمان نگذاشته است و طبعاً از افاضاتى كه در اين طريق از جانب ربوبيت هست، محروم خواهد بود.
به عبارت ديگر، مادامى كه انسان طاعت از نفس خود مىبرد و نه از پروردگار خود، هنوز ايمان واقعى نياورده و راه ايمان و عبوديت واقعى در پيش نگرفته است. و وقتى انسان توبه صحيح كرد و با شرايطى كه ذكر شد بازگشت نمود، آن وقت است كه در حقيقت، ايمان آورده و در طريق آن قدم نهاده و سلوك عبودى را شروع كرده است.
(دفتر اول مثنوى)
در آخر سخن خود در اين باب، چه بهتر قسمتى از گفتار عارف كامل حاج شيخ محمد بهارى قدس سره را نيز در اينجا بياوريم. گرچه ارباب باطن از خود سخنى ندارند و آنچه گفتهاند و نوشتهاند و يا مىگويند و مىنويسند، همان شرح و بيان حقايق آيات و روايات و دعاهاى مأثوره از حضرات معصومين صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين است، وليكن در فهم و برداشت آنان ازآيات و روايات وارده حساب خاصى هست كه براى ارباب ذوق و عرفان، مستور نيست.
قمستى از عبارت ايشان در خصوص توبه، تحت عنوان «آداب توبه» چنين است:
«چون پيشتر اسم برديم كه بايد توبه درستى بكند، ضرر ندارد اجمالا اشاره به قواعد توبه هم بشود. بدان اى برادر من اينكه توبه از معاصى، اول طريق سالكين الى الله است و رأس المال فائزين است و كليد