31 ـ تمانوى پيشين ص291.
32ـ ريشه مشترك سامى واژه خلص به معناى (رهايى از وابستگى ها و علايق) است كه موضوعات متفاوتى همچون ناپاكى ها البسه اموال و شرايط نا مطلوب را شامل مى شود. در شكل متعدّى اين فعل به خوبى مى توان آن را رها كردن و خلاص كردن تعبير كرد. در عربى تمام دلالت هاى ضمنى مثبت خود بر آزادى را از دست مى دهد هر چند كه در شكل (اخلاص) به طور گسترده به شكل يك اصطلاح مذهبى مثبت به كار مى رود. (بنگريد به: C. van A endonk in EI S.V. ikhl‰s.). نيز به پاورقى شماره 18 همين فصل مراجعه كنيد.
33- Lit.
"cut off." 34ـ عارف مشهور ايرانى قرن سيزدهم النسفى فصلى را با عنوان بلوغ الحرية در كتاب الانسان الكامل خود اختصاص داده است. اين مطلب مطابق است با گفته:
F. Meie Die Sch iften des cAz”z - i Nasat” in Wiene Zeitsch ift fں die Kunde des Mo genlandes LII (1953 - 55) 151.
هم چنين به شعرى كه در صفحه 167 اين كتاب آمده است بنگريد. در آنجا النسفى درباره رهايى و خلاص ضرورى (فارغ) از هر دو جهان صحبت مى كند.
35ـ اين جمله را تمانوى تكرار كرده بود. بنگريد به: تمانوى پيشين ص948 (عبوديت).
36ـ منظور عبوديت است نه آزادى.