از اتباع آن نكوهش شده است آنچنان كمبودى كه شما مى گوئيد هم وجود ندارد زيرا گرچه احكام معلومة
الصدور به قدر نياز در دسترس نيست ولى احكام معلومة الحجية و مظنوناتى كه حجيتشان از نظر شارع مقدس
تأييد و امضاء شده مانند خبر واحد معتبرالسند و ظاهر كتاب و اجماعات منقوله به قدر كافى در دسترس هست
، و به تعبير ديگر ظنون خاصه و مظنونات معتبره كه حجيتشان قطعى مى باشد به ظن عام نوبت نمى دهد . (كتب
اصوليه)
ظن در اتيان افعال ، مانند ظن به اين كه فلان نماز را ادا نموده باشد يا فلان دَين را پرداخته باشد ،
در حكم شك ومجراى اصل است.
ظن در ركعات نماز مانند ظن به اين كه اين ركعت ركعت چهارم نماز است ، در حكم يقين ميباشد.
تهمت.
بيخ وبن درخت.
كرانه پيشين ساق يا استخوان خشك ساق يا طرف استخوان ساق . ج : ظنابيب .
تهمت ، افتراء ، بهتان ، بدگمانى ، بدبينى . ج : ظِنَن . قال ابو الحسن الثالث (ع) لرجل وقد اكثر من
افراط الثناء عليه: «اقبل على شأنك ، فان كثرة الملق يهجم على الظنّة، واذا حللت من اخيك فى محل
الثقة فاعدل عن الملق الى حسن النيّة» . يعنى امام هادى (ع) به شخصى كه درباره آن حضرت چاپلوسى ميكرد
فرمود: بكار خويش بپرداز، كه تملق بيش از حدّ موجب بدگمانى وبدبينى ميشود، با دوست مورد اعتمادت
بجاى چابلوسى با حسن نيت برخورد نما.(بحار:73/295)
در مثل آمده: وقد يستفيد الظِنَّة المُتَنَصِّح. يعنى بسا شود كه نصيحتكار خيرخواه ، به بدخواهى
متهم گردد.
جِ ظاهرة ، مرتفعات . قريش الظواهر: آن قسمت از قبيله قريش كه در مرتفعات جبال مكه سكونت داشتند ، در
قبال قريش البطاح ، يعنى آن بخش كه در جلگه ودرّه مكه منزل گزيده بودند.
جِ ظهيرة وظَهارة.
ظاهر زمين سنگستان وسنگناك.
(اصطلاح فقهى) :زن خود را در زناشوئى پشت مادر خويش فرض نمودن ودر حرمت آميزش به وى تشبيه كردن. نوعى طلاق كه در
جاهليت معمول ومتداول بوده ، وچون شوى خطاب به همسر مىگفت: «انت علىّ كظهر امى يا أختى يا بنتى » آن
زن بر او حرام ابدى مىگشت ، ولى شرع اسلام بدادن كفاره ابديت حرمت را از ميان برده است.
كفاره آن عبارت است از آزاد نمودن يك برده واگر نتوانست دو ماه روزه واگر ميسر نبود شصت مسكين خوراك
دادن.