معارف و معاریف

مصطفی حسینی دشتی

نسخه متنی -صفحه : 2570/ 1402
نمايش فراداده

فَرّ

(فارسى) :شأن و شوكت ورفعت و شكوه.

فَرا

(عربى) :گورخر كه فراء و حمار الوحش نيز گويند. در حديث آمده كه پيغمبر (ص) يكى از ياران خود را فرمود: تو مصداق آن مثل معروف مى باشى «كلّ الصيد فى جوف الفرا» (هر شكارى در ميان گورخر است) كه چون شكارچى بدان دست يافت گوئى به هر شكارى دست يافته. (كنزالعمال حديث 44138)

فَرا

(فارسى) :سوى. طرف. جانب. نزدِ. نزديكِ. پيشِ. فرا او رفتم. پيش او رفتم. بلند، مقابل فرو. فرا پايه: بلند پايه.

فِراء

جِ فَرو به معنى پوستين.

فَرّاء

ابو زكريا يحيى بن زياد بن عبدالله بن منظور اسلمى ديلمى، معروف به فرّاء، امام كوفيان و داناترين آنها در نحو و لغت وفنون ادب است. او را در نحو اميرالمؤمنين مى گفتند! و ثعلب گفته است كه اگر فراء نبود زبان عرب نبود. وى در كوفه تولد يافت وسپس به بغداد رفت و به دستگاه مأمون پيوست وتعليم و پرورش فرزندان او را به عهده گرفت و بيشتر روزهايش را بدين گونه مى گذرانيد. سرانجام در راه مكه درگذشت.

زندگانيش ميان سالهاى 144 تا 207 ق برابر 761 تا 822 م بود. وى با وجود تقدم در لغت، فقيهى متكلم بود وبه ايام و اخبار عرب نيز آشنا بود و نجوم و طب را هم خوب مى دانست. از نظر فكر متمايل به اعتزال بود. از كتابهاى اوست: المعانى، كه چهار جزء دارد و موضوع آن تفسير. كتاب اللغات المفاخر. ما تلحن فيه العامة.

آلة الكتّاب اختلاف اهل الكوفة و البصرة و الشام فى المصاحف. الجمع والتثنية فى القرآن. الحدود كه به دستور مأمون تأليف شده است. ومشكل اللغة. فراء تصانيف خود را با بيانى فيلسوفانه مى نوشت. (اعلام زركلى ـ به نقل از ارشاد و وفيات الاعيان) ابن النديم كتاب ديگرى به نام الوقف والابتداء فى القرآن به او نسبت داده است. رجوع به الفهرست ابن النديم شود.

فَرّاء

ابو محمد حسين بن مسعود بن محمد معروف به «الفراء» البغوى. از فقهاى شافعى و ملقب به «محيى السنّة» بود. در علوم تبحر داشت و فقه را از قاضى حسين بن محمد كه يكى از شاگردان قفال مروزى بود آموخت. در تفصيل كلام الله تصنيفى كرده وپاره اى از مشكلات را از قول پيامبر اكرم توضيح داده است. وى از راويان حديث و كتب بسيار به او منسوب است. وجه تسميه فراء به كار فراء وفروش آنست و بغوى نسبت به بغ و بغشو و از موارد شاذ نسبت به خلاف قياس است. سمعانى گويد: كه فراء در مرو رود درگذشت و در كنار استادش قاضى حسين به خاك سپرده شد. از آثارش دو كتاب مصابيح السنّة در حديث و معالم التنزيل در تفسير معروف است و هر دو در مصر به طبع رسيده است. (معجم المطبوعات: 1/573) زندگى وى ميان سالهاى 436 تا 510 ق برابر 1044 تا 1117 م بوده است. (اعلام زركلى به نقل از وفيات الاعيان)

فَرائِد

جِ فريد وفريدة. يگانه ها. بى مانندها. فَرائِص :جِ فريصة. گوشت پاره هاى ميان پهلو و شانه. اين عضو از بدن، هنگام مهيب ومرعوب گشتن لرزان شود. رگهاى گردن كه بر گلو باشند.

عن الصادق (ع): «كان الحسن بن على (ع) اذا قام فى صلاته ترتعد فرائصه بين يدى ربه عزّ وجلّ». (بحار: 43/331)

فَرائِض

جِ فريضة. واجب. لازم الاجراء. آنچه خداوند بر بندگان واجب نموده، از نماز و زكاة و روزه و حج و غيره.