عيب بزرگ سخنران
يكروز معاويه سخنرانى كرد و از سخنرانى خويش بسيار خوشش آمد رو كرد به مردم و گفت : آيا سخنرانى من هيچ عيبى داشت ؟ مرد عوامى گفت : آرى عيب بزرگى داشت ، پرسيد آن چيست ؟ جواب داد آن عجب و خود پسندى تو است و اينكه خودت را مدح مى كنى .
مگو تا بگويند شكرت هزار
بزرگان نكردند در خود نگاه
پياز آمد آن بى هنر جمله پوست
كه پنداشت چون بسته مغزى در اوست (137)
چو خود گفتى از كس توقه مدار
خدا بينى از خويشتن بين مخواه
كه پنداشت چون بسته مغزى در اوست (137)
كه پنداشت چون بسته مغزى در اوست (137)